چک کردن رویاها

عنوان کتاب

چک کردن رویاها

  • نویسنده : جان سی مکسول
  • مترجمین : سعید جوی زاده | هانیه سخایی | علیرضا احمدیان
  • گوینده : راضیه پیله وران
  • موضوع : موفقیت در کسب و کار
  • سال انتشار : 1400
  • قیمت : 90,000 تومان

+

توضیحات کتاب

رویای شما چیست؟

رویای شما چیست؟ آیا در طول عمر خود به آن خواهید رسید؟ من مطمئن هستم که شما تمایل دارید چنین اتفاقی بیوفتد، من مطمئنم که شما امیدوارید به آن برسید. اما آیا واقعاً این کار را انجام می دهید؟ چه شانسي به خودتان مي دهيد؟ یک از پنج؟ یک از صد؟ یک از میلیون؟ چگونه می توانید تشخیص دهید که شانس شما خوب است یا اینکه رویای شما همیشه دقیقاً همان رویا باقی می ماند؟ و آیا حاضرید آن را آزمایش کنید؟

اکثر افرادی که می شناسم رویایی دارند. در حقیقت ، من از صدها ، شاید از هزاران نفر در مورد رویای خود پرسیده ام. برخی با کمال میل و اشتیاق آن را توصیف می کنند. دیگران تمایلی به صحبت درباره آن ندارند. به نظر می رسد آنها از گفتن آن با صدای بلند خجالت می کشند. این افراد هرگز رویای خود را آزمایش نکرده اند. آنها نمی دانند آیا دیگران به آنها می خندند یا نه. آنها مطمئن نیستند که هدفشان خیلی بزرگ است یا خیلی پست . آنها نمی دانند که آیا رویای آنها چیزی است که واقعاً می توانند به آن دست پیدا کنند یا اینکه قرار است شکست بخورند.

آنها هیچ ایده ای برای رسیدن به رویاهای خود ندارند. آنچه آنها در اختیار دارند این تصور مبهم است که می گویند کاری وجود دارد که آنها دوست دارند روزی انجام دهند یا کسی که دوست دارند تبدیل شوند. اما آنها نمی دانند چگونه از این موقعیت به آنجا برسند. اگر این شما را توصیف می کند ، خوشحال می شوید بدانید که واقعاً امید وجود دارد. و معتقدم این کتاب می تواند به شما کمک کند.

چه چیزی در ذهن دارید؟

رویاها کالاهای ارزشمندی هستند. آنها ما را به جلو پیش  میبرند. آنها به ما انرژی می دهند. آنها ما را مشتاق می کنند. همه باید رویایی داشته باشند. اما اگر مطمئن نیستید که آیا رویایی دارید که می خواهید دنبال کنید چطور؟ بیایید به این موضوع بپردازیم. بسیاری از مردم تشویق به رویاپردازی نمی شوند. و افراد دیگر نیز رویاهایی دارند، اما امید خود را از دست می دهند و آنها را کنار می گذارند.

می خواهم بدانید که خبر خوبی وجود دارد. می توانید رویاهایتان را پیدا کرده یا دوباره تصاحب کنید.  آنها می توانند رویاهای بزرگی باشند ،  همه رویاها باید بزرگ باشند تا ارزش دنبال کردن آنها را داشته باشند. آنها فقط باید بزرگتر از شما باشند. همانطور که جوزی بیسِت بازیگر سینما اظهار داشت: “اندازه رویاها بسیار بزرگ است تا بتوانیم به آنها تبدیل شویم.”

“اندازه رویاها بسیار بزرگ است تا بتوانیم به آنها تبدیل شویم.”

– جوزی بیسِت

اگر امید خود را از دست داده اید ،تصویر رویای خود را از دست داده اید یا هرگز با چیزی که فکر می کنید ارزش رویاپردازی و تلاش برای آن را دارد ارتباط برقرار نکرده اید ، شاید این به شما کمک کند تا با پنج دلیل رایج که افراد در تشخیص رویای خود دچار مشکل می شوند آشنا شوید:

  1. برخی از مردم از رویاهای دیگران از بین رفته اند

بسیاری از مردم رویاهای خود رااز بین برده اند! جهان مملو از سنگ شکن های رویایی و قاتلان ایده است. برخی از افرادی که به دنبال هیچ رویایی نیستند ، دوست ندارند دیگران به دنبال آرزوهای خود باشند. موفقیت دیگران باعث می شود احساس ناکافی یا ناامنی کنند.

شاید دیگران شما را در زندگی پایین کشانده اند. آنها شما را از رویا پردازی منصرف کرده اند. شاید آنها از این واقعیت که شما می خواهید به سمت بالا حرکت کنید یا کاری مهم در زندگی خود انجام دهید ، ناراحت شده اند. یا شاید آنها سعی می کردند از شما در برابر درد یا ناامیدی محافظت کنند. در هر صورت ، اگر از رویا پردازی دلسرد شده اید ،امید خود را از دست ندهید. برای شروع رویاپردازی و دنبال کردن رویاهایتان هرگز دیر نیست

  1. ناامیدی ها و صدمات گذشته مانع برخی از افراد می شوند

ناامیدی شکافی و فاصله ای است که بین انتظار و واقعیت وجود دارد. همه ما با این شکاف و فاصله مواجه شده ایم. ما تجربه های ناگهانی بدی داشتیم. ما مجبور شدیم با خواسته های برآورده نشده خود زندگی کنیم و امیدهایمان بر باد رفته است. ناامیدی ها می توانند برای ما بسیار مضر باشند. مارک تواین ، رمان نویس ، می گوید: “ما باید مراقب باشیم که تنها از دانشی که از هر تجربه وجود دارد را دریابیم – و آنجا متوقف شویم. مبادا شبیه گربه ای شویم که روی اجاق گاز داغی نشست. او دیگر هرگز روی درپوش اجاق گاز داغ نمی نشیند-و این خوب است. اما او دیگر هرگز روی اجاق گاز سرد هم نمی نشیند. “2

ناامیدی شکافی است که بین انتظار و واقعیت وجود دارد.

آیا متوجه نشده اید که درست است؟ وقتی مشکلی پیش می آید ، می گوییم: “من دیگر هرگز این کار را نمی کنم!” چه اشتباهی! به ویژه هنگامی که صحبت از رویاهای ما می شود! شکست بهایی است که باید برای دستیابی به موفقیت بپردازیم. برخی از افراد قبل از اینکه در تعقیب رویاهایشان حرکت کنند باید بارها با شکست روبرو شوند. مارگارت تاچر ، نخست وزیر سابق بریتانیا اظهار داشت: “برای پیروزی در آن ممکن است مجبور باشید بیش از یک بار در یک نبرد شرکت کنید.” ما باید این را به خاطر بسپاریم و مطمئن شویم که زود از مبارزه دست نمی کشیم.

 

  1. برخی از افراد عادت میکنند که در حد متوسط باشند

مورین داود ،مفسر روزنامه ، می گوید: “در دقیقه ای که به کمتر از آنچه سزاوار آن هستید بسنده کنید ، حتی کمتر از آنچه که برای آن تصمیم گرفته اید دریافت خواهید کرد.” رویاها به فردی نیاز دارند که کشش داشته باشد و از حد متوسط ​​فراتر رود. شما نمی توانید به یک رویا برسید و در عین حال با خیال راحت متوسط ​​باشید. این دو با هم ناسازگار هستند.

محقق سابق بنیاد توماس اف.استیلی (Thomas F. Staley )در مدرسه استونی بروک( Stony Brook) در نیویورک ، می نویسد:

متوسط بودن در اصل یک مشکل ملی نیست و نه مشکل سازمانی یا بنیادین است. و نه مشکل دپارتمان ؛ متوسط ​​بودن یک مشکل شخصی است. آموزش و پرورش آمریکا یکپارچه نیست ، آموزش آمریکایی متشکل از میلیون ها دانش آموز است، که توسط میلیون ها معلم آموزش می بینند ، میلیون ها نفر از کارکنان پشتیبانی آنها را پشتیبانی می کنند ، که توسط میلیون ها تولید کننده و ویراستار و تأمین کننده تجهیز شده اند – همه آنها میلیاردها دلار هزینه دارند! هر یک از این جنبه های آموزش آمریکایی توسط افراد اداره می شود. بنابراین ، تحصیلات آمریکایی متوسط ​​نیست. اما ممکن است کسانی از ما که تصمیم می گیریم و بودجه مناسبی را برای آموزش و پرورش می گیریم در تعهد خود به کار خود، سهل انگار بوده ایم. مدارس متوسط ​​نیستند ؛ اما برخی از ما که مدیران یا معلمان هستیم و دانش آموزانمان در مورد مدیریت ، آموزش و یادگیری خودبی توجه بوده ایم. می بینید ، حد وسط در اصل ، یک ویژگی شخصی ، یک امتیاز شخصی به کمتر از بهترین ما، یک استعفای بی حال فردی که می گوید ، “من حدس می زنم همین کافی است .” به زودی متوسطی در سطح ملی پخش میشود و باعث می شود ملت در معرض خطر قرار گیرد. اما همیشه به یاد داشته باشید ، متوسط ​​بودن از خود شروع می شود!

 

  1. برخی از مردم از اعتماد به نفس مورد نیاز برای تحقق رویاهایشان کم هست..

صحبت درباره یک رویا و حتی دنبال کردن آن، به اعتماد به نفس نیاز دارد. و گاهی اعتماد به نفس ،افرادی را که رویاپردازی می کنند و آنها را دنبال می کنند از کسانی که نمی بینند جدا می کند. کارن گرونو_ مالش در تحقیقات خود در دانشگاه ویسکانسین، دریافت که اعتماد به نفس برای موفقیت حیاتی است. وی در مطالعه ای که روی کودکان انجام داد ، دریافت که افردی که حرمت به خویشتن داری کمتری دارند،نسبت به بقیه 37درصد میل کمتری به گفتگو دارند و مهارت های کلامی شان 11درصد پایین تر است.او همچنین کشف کرد که هرچه ارزش شخصی کودک بیشتر باشد ، تمایل بیشتری برای تحمل خطرات مذاکره طولانی مدت و سازگاری بیشتر دارد. به عبارت دیگر ، هرچه اعتماد بیشتری نسبت به خود داشته باشید ، کمتر احتمال دارد که از تلاش برای بدست آوردن خواسته خود دست بکشید.

.

  1. برخی از افراد فاقد تخیل برای رویاپردازی هستند

مردم چگونه رویاهای خود را کشف می کنند؟ با رویاپردازی! این ممکن است بیش از حد ساده به نظر برسد ، اما از آنجا شروع می شود. قدرت تخیل، خاکی است که رویایی را زنده می کند. آلبرت اینشتین ، فیزیکدان برنده جایزه نوبل ، یک رویاپرداز و متفکر ، ارزش قدرت تخیل را درک کرد. او گفت: “وقتی خودم و روش های فکری خود را بررسی می کنم ، به این نتیجه می رسم که موهبت تخیل برای من بیشتر از استعداد، در جذب دانش مثبت معنی داشته است.” اینشتین تخیل خود را “کنجکاوی مقدس” نامید.

تخیل خاکی است که رویایی را زنده می کند.

اگر از یک زمینه دلسرد کننده هستید ، یا خود را فردی با دارای خیال پردازیِ ویژه نمیدانید ، امید خود را از دست ندهید. هنوز می توانید یک رویا را کشف و توسعه دهید. خداوند این توانایی را در تک تک ما قرار داده است. اگر کودکان را می شناسید و تماشا می کنید ، متوجه میشوید که این موضوع درست است. هر کودکی رویاپردازی می کند. هر کودکی دارای تخیل است. همسرم ، مارگارت ، و من پنج نوه داریم و هر زمان که با آنها هستیم ، تخیلات زنده آنها را در محل کار می بینیم ، و آنها را از این جهان به دنیای ساختگی خوشان میکشاند.

من معتقدم خدا می خواهد ما رویاپردازی کنیم و رویای بزرگ داشته باشیم ، زیرا او خدای بزرگی است که می خواهد کارهای بزرگ انجام دهد و می خواهد آنها را از طریق ما انجام دهد. دوست من دیل ترنر ادعا می کند: “رویاها تجدید پذیر هستند. صرفنظر از سن و شرایط ما ، هنوز فرصتهای استفاده نشده در درون ما وجود دارد و زیبایی جدیدی در انتظار تولد است. ” برای رویاپردازی هرگز دیر نیست.

آیا آمادگی این را دارید که رویای خود را به آزمون برسانید؟

باشه، شاید با خود می گویید من یک رویا دارم. به نظرم ارزش پیگیری دارد. حالا چی؟ چگونه می توانم بفهمم که شانس من برای دستیابی به آن خوب است؟ این ما را به سوالات می رساند ، که شامل ده فصل این کتاب است. اینجا اند:

  1. سوال مالکیت: آیا رویای من واقعاً رویای من است؟
  2. سوال وضوح و شفافیت: آیا من رویای خود را به وضوح می بینم؟
  3. سوال واقعیت: آیا من برای دستیابی به رویای خود به عوامل تحت کنترل خودم وابسته هستم؟
  4. سوال اشتیاق: آیا رویای من مرا مجبور به دنبال کردن آن می کند؟
  5. سوال مسیر: آیا من برای رسیدن به رویای خود استراتژی دارم؟
  6. سوال مردم: آیا افرادی را که برای تحقق رویایم نیاز دارم ، شامل شده است؟
  7. سوال ارزش و بها: آیا حاضر هستم بهای رویایم را بپردازم؟
  8. سوال سرسختی: آیا من به رویایم نزدیک می شوم؟
  9. سوال تحقق بخشیدن: آیا کار در جهت رویای من باعث رضایت می شود؟
  10. سوال مهم: آیا رویای من به درد دیگران می خورد؟

 

فصل 1

سوال مالکیت

این رویای کیست؟

بسیاری از جوانان وقتی در حال بزرگ شدن هستند در چنین شرایطی قرار می گیرند. آنها نمی دانند در چه کاری خوب هستند. آنها نمی دانند می خواهند چه کار کنند. بنابراین آنها به والدین یا دوستان خود گوش می دهند و راهی را برای زندگی خود آغاز می کنند که نشان دهنده خواسته ها و رویاهای دیگران است ، نه خواسته های آنها. و این نباید تعجب آور باشد. کودکان ابتدا خود را از چشم والدین و سایر الگوها می بینند. آنها هیچ مرجع دیگری ندارند. سسیل جی آزبورن ، کارشناس مشاوره ، در کتاب هنر درک خود ، می گوید: «کودک خردسال تصویر روشنی از خود ندارد. او فقط خود را در آینه ارزیابی والدینِ خود می بیند… کودکی که بارها به او گفته می شود که پسر بدی است ، تنبل است ، یا خوب نیست ، یا احمق است ، یا خجالتی است ، یا دست و پا چلفتی است ،1بسیاری از جوانان ارتباط خود را با هویت راستینشان – که هستند و واقعاً دوست دارند چه کاری انجام دهند – از دست می دهند و رویاها و خواسته های قلب دیگران را به دلیل تمایل به تأیید یا به دلیل اینکه نمی دانند چه کار دیگری انجام دهند ، می پذیرند.

هر زمان که می بینید افرادی در حال تغییر شغل در دوران میانسالی هستند ، تقریباً می توانید مطمئن باشید که آنها رویای شخص دیگری را تجربه کرده اند و راه خود را گم کرده اند.

چند نفر در دانشکده حقوق تحصیل می کنند زیرا این همان چیزی است که والدین آنها می خواهند؟ چند نفر برای رضایت مادرشان ازدواج می کنند؟ چند نفر به جای دنبال شغل در سینما یا تئاتر “شغل واقعی” برای خود دست و پا میکنند؟ هر زمان که می بینید افرادی در حال تغییر شغل میانسالی هستند ، تقریباً می توانید مطمئن باشید که آنها رویای شخص دیگری را تجربه کرده اند و راه خود را گم کرده اند. هرچقدر  می تواند مخرب باشد ، آنها از افرادی که هرگز رویاهای خود را کشف و دنبال نمی کنند ، خوش شانس تر هستند.حتی والدین دلگرم کننده ، مثبت اندیش و خوش فکر می توانند فرزندان خود را در مسیر نادرست سوق دهند

رویایی تنها در صورتی عملی میشود که به مالکیت خود درآورید

چگونه به سوال مالکیت پاسخ می دهید؟ آیا واقعاً رویای شما رویای شماست؟ آیا حاضرید آن را آزمایش کنید؟ بسیاری از مردم به نام معقول بودن ، خواسته های خود را نادیده می گیرند. آنها حرفه ای را برای رضایت والدین ، ​​همسر یا دیگران انجام می دهند. این ممکن است آنها را وظیفه شناس کند ، اما آنها را موفق نخواهد کرد. شما نمی توانید به رویایی برسید که مالک آن نیستید.

شما نمی توانید به رویایی برسید که مالک آن نیستید.

به سابقه شخصی خود فکر کنید. چگونه برنامه ها ، اهداف و خواسته های شما تحت تأثیر دیگران قرار گرفته است؟ آیا می دانید که چگونه دید شما نسبت به خودتان تحت تأثیر قرار گرفته است؟ آیا این امکان وجود دارد که رویاهای شما نتیجه آن باشد.

والدین شما فکر می کنند شما کی هستید؟

دیگران فکر می کنند شما کی هستید؟

دوست داری کی باشی؟

یا آنها نتیجه آن هستند.

شما واقعاً چه کسی هستید و قرار است باشید؟

این وظیفه هر فردی است که این کار را برای خودش مرتب کند. در حقیقت ، شما فقط به آرزوی خود خواهید رسید و زندگی ای را که خدا برای آن شما را آفریده است ، تنها پس از تشخیص آن انجام خواهید داد. همانطور که جوزف برادسکای برنده جایزه نوبل ادبیات اظهار داشت ، “وظیفه شخص قبل از هر چیز تسلط بر زندگی شخصی است ، بدون تحمیل یا تجویز از خارج ، مهم نیست که ظاهر آن چقدر باشکوه باشد. برای هر یک از ما فقط یک زندگی صادر شده است ، و ما به خوبی می دانیم که چگونه همه چیز به پایان می رسد. مایه تاسف خواهد بود که این یک فرصت را در ظاهر شخص دیگر و تجربه دیگران هدر دهیم. “11

اکثر مردم رویاهای خود را عملی نمی کنند. آرزو می کنند و منتظر می مانند. بهانه می آورند. آنها به بهترین ها امیدوارند. با گذشت زمان و برآورده نشدن رویاهایشان ، برخی ناامید و تلخ می شوند. دیگران تسلیم می شوند. هنری دیوید ثورو ، نویسنده و متفکر ، اظهار داشت: “توده ای از مردم با ناامیدی آرام زندگی می کنند.” من معتقدم یکی از دلایلی که تعداد کمی از مردم به رویاهای خود پی می برند این است که مسئولیت آنها را بر عهده نمی گیرند.

فصل 2

سوال وضوح

آیا رویای شما در کانون توجه است؟

آیا به وضوح رویای خود را می بینید؟ یک رویای روشن و قانع کننده بسیاری از سازمان های در حال مبارزه را نجات داده است. رویاها به زندگی بسیاری از افراد معنا و اهمیت داده اند. هر آنچه مایک در مورد رویاهای روشن می گفت ، برای من بسیار تأثیرگذار بود. هر بار در زندگی که به کارهای مهمی دست یافتم ، این رویا از قبل برایم کاملاً واضح بود. می دانستم برای چه چیزی تلاش می کنم.

اگر می خواهید یک رویا را به انجام برسانید ، تنها زمانی می توانید آن را انجام دهید که بتوانید آن را به وضوح ببینید. قبل از اینکه بتوانید آن را دنبال کنید ، باید آن را تعریف کنید. اکثر مردم این کار را نمی کنند. رویای آنها یک رویا باقی می ماند – چیزی مبهم و نامشخص. در نتیجه ، آنها هرگز به آن نمی رسند.

دنبال کردن رویایی که مشخص نیست مانند این است که کسی عاشق فیلم های کابوی باشد که در سفری به غرب ایالات متحده شروع می کند و فقط امیدوار است با رانندگی در این جهت به چیز جالبی برخورد کند. در عوض ، فرد باید این مفهوم مبهم را به جزئیات تبدیل کند و چیزی شبیه به این را بگوید ، “من می خواهم از موزه ملی گاوچران و میراث غربی در شهر اوکلاهما دیدن کنم ، سپس برای دیدن اوکی کورال در تامسون به آریزونا سفر کنم ، ازOld Tucson دیدن کنم. ببینید کجا از ریو براوو ، وسترن مورد علاقه من فیلمبرداری کرده اند و Monument Valley زیبا را ببینید ، جایی که فیلم هایی مانند Stagecoach و Once Upon a Time in the West فیلمبرداری شده اند. ” اکنون این امر می تواند محقق شود!

اگر می خواهید به رویای خود برسید ، باید روی آن تمرکز کنید.

یک رویای واضح یک ایده عمومی را بسیار خاص می کند

وقتی از مردم می خواهم رویای خود را توصیف کنند ، بسیاری از آنها دچار لکنت و لغزش می شوند و سعی می کنند مفهوم مبهمی را که آنها پرورش داده اند اما هرگز تعریف نکرده اند با کلمات بیان کنند. رویایی که مشخص نیست به شما کمک نمی کند به جایی برسید.

می خواهی به چه چیز برسی؟ می خواهید چه چیزی را تجربه کنید؟ چه چیزی را می خواهید کمک کنید؟ میخوای کی بشی؟ به عبارت دیگر ، موفقیت برای شما چگونه است؟ اگر آن را تعریف نکنید ، نمی توانید به آن برسید.

به نظر می رسد بسیار ساده است ، اما یک دلیل اصلی که اکثر مردم به خواسته خود نمی رسند این است که نمی دانند چه می خواهند. آنها رویای خود را با جزئیات واضح و قانع کننده تعریف نکرده اند. بن استین بازیگر و نویسنده می گوید: “اولین قدم ضروری برای به دست آوردن چیزهایی که از زندگی می خواهید این است: تصمیم بگیرید که چه می خواهید.”

“اولین قدم ضروری برای به دست آوردن چیزهایی که از زندگی می خواهید این است: تصمیم بگیرید که چه می خواهید.”

– بن اشتاین

تصمیم گیری در مورد آنچه می خواهید مستلزم این است که شما دقیق باشید و اهداف خود را قابل اندازه گیری کنید. به عنوان مثال ، نگاهی به این مفاهیم مبهم که به شکل خاصی بیان شده اند بیندازید:

ایده ی کلی هدف خاص
من می خواهم وزن کم کنم. من تا 1 ژوئن 185 پوند وزن دارم.
باید با کارکنان بهتر رفتار کنم. در هر جلسه دوشنبه کارکنان از شخصی تقدیر خواهم کرد.
من می خواهم از بدهی خارج شوم. من تا 31 دسامبر تمام مانده کارت اعتباری را پرداخت می کنم.
من دوست دارم یک زبان یاد بگیرم. امسال روزی یک ساعت در روز چینی می آموزم.
باید تناسب اندام داشته باشم من هر روز یک ساعت شنا می کنم.
من باید رهبری خود را ارتقا دهم. من هر ماه یک کتاب رهبری می خوانم.

یک رویا لازم نیست زودگذر باشد. حتی یک جسارت واقعاً می تواند ملموس باشد.

 

فصل 3

سوال واقعیت

رویاها نباید با واقعیت شروع شوند. آنها باید فوق العاده ، باورنکردنی و خارج از جعبه باشند. به هر حال ، آنها از امیدها ، خواسته ها و امکانات متولد شده اند. آنها محصول تخیل و خلاقیت هستند. اما این نیز مشکلی را ایجاد می کند. آیا رویایی که هیچ شانسی برای تبدیل شدن به واقعیت ندارد ارزش دنبال کردن دارد؟ فکر نمی کنم باشد.

وقتی که صحبت از رویا به میان می آید،به بیشتر مردم فهرست بلند بالایی ارائه داده می شود.آنها شنیده اند که والدین ، ​​مربیان و سخنرانان انگیزشی چیزهایی مانند “می توانید تا آنجا که رویاهایتان به شما می رساند” و “اگر می توانید باور کنید ، می توانید به آن برسید” می گویند. آنها کلمات ادموند اونِیل را خوانده اند ، که در مورد رویاپردازان اظهار داشت: “شما این توانایی را دارید که به هر چیزی که می خواهید برسید. درون شما هر پتانسیلی وجود دارد که می توانید تصور کنید. همیشه بالاتر از آنچه فکر می کنید می توانید به آن برسید هدف گیری کنید. بنابراین اغلب متوجه می شوید که می توانید به هر هدفی برسید. “

چه مزخرفی! من این را در مورد رویاهای شما باور ندارم ، و من در مورد رویاهایم اعتقاد ندارم. بله ، ما باید هدف را بالا بگیریم. با این حال ، ما این توانایی را نداریم که به هر چیزی که می خواهیم برسیم. من توانایی دستیابی به هر پتانسیلی را که می توانم تصور کنم ندارم. من باور ندارم که می توانم به هیچ هدفی برسم. این واقعیت نیست.

ریچارد باخ ، نویسنده ، به همین ترتیب می گوید: “هرگز به شما خواسته ای داده نمی شود ، مگر آنکه قدرت تحقق آن را داشته باشید.” اگر حتی یک لحظه فکر منطقی کنید ، می دانید که درست نیست. در برهه ای از زمان ، تقریباً هر کودکی رویای این را دارد که بتواند مانند یک پرنده پرواز کند. آیا این فوق العاده نخواهد بود؟ این اتفاق نمی افتد ، مهم نیست که چقدر واضح تصور می کنیم.

چگونه به واقعیت پاسخ می دهید؟

یکی از کنایه های بزرگ در زندگی این است که شما باید با واقعیت آشنا باشید در حالی که اجازه ندهید رویای شما خراب شود. بسته به اینکه چه کسی هستید و رویای شما چیست ، این می تواند دشوار یا آسان باشد. هر شخص متفاوت است.

سام لِوِنسون ، نویسنده و طنزپرداز ، تجربیات والدین خود را که رویای آمدن به آمریکا را در سر داشتند ، بازگو کرد. وی اظهار داشت: “افراد من مهاجران هستند و تحت افسانه آمریکایی قرار گرفتند که خیابان ها با طلا پوشیده شده اند. وقتی بابا به اینجا رسید سه چیز را فهمید: 1) خیابان ها با طلا سنگ فرش نشده بودند. 2) خیابانها اصلا آسفالت نشده بودند. 3) قرار شد او خیابان ها را سنگ فرش کند. “

برای والدین لِوِونسون ، واقعیت این بود که آنها به آمریکا آمدند. خبر خوب این است که وقتی با واقعیت روبرو شدند ، سعی نکردند بلیط بازگشت به سرزمین مادری خود را رزرو کنند. آنها جلو رفتند ، دست به کار شدند و برای خود زندگی ساختند. امیدوارم شما هم همین کار را بکنید.

همه این کار را نمی کنند. مارک تواین ، نویسنده و باهوش اظهار داشت: “ابتدا حقایق خود را بدست آورید ، سپس می توانید آنها را به دلخواه تحریف کنید.” متأسفانه رویاها راهی برای انجام این کار با بسیاری از ما دارند. خواسته های ما می تواند آنقدر قوی باشد که تصویر ما را از واقعیت مخدوش کند. این همان چیزی است که برای بسیاری از افرادی که برای American Idol آزمون صدا می دهند ، اتفاق می افتد. آنها امیدوارند به جای تغییر خود یا رویای خود ، واقعیت برای تغییر آنها تغییر کند.

فصل 4

سوال اشتیاق

اشتیاق یک عنصر مهم برای هر کسی است که می خواهد به یک رویا برسد. چرا؟ زیرا نقطه شروع همه دستاوردها است. من هرگز ندیده ام هیچ کس در هیچ زمان و در هیچ مکانی ،بدون ذره ای آرزوی سوزان به چیزی با هر گونه ارزشی رسیده باشد.این انرژی را فراهم می کند که رویاها را ممکن می سازد. ممکن است بپرسید: “پس چرا ،” آن را موضوع فصل اول این کتاب قرار ندادید؟ ” من به شما می گویم: زیرا بسیاری از مردم می گویند که اشتیاق پایان و همه آرزوها است ، اما این درست نیست. اشتیاق به تنهایی برای رسیدن به رویای شما کافی نخواهد بود. پرسش اشتیاق تنها یکی از ده موردی است که برای موفقیت باید بتوانید پاسخ مثبت دهید. از سوی دیگر ، اگر نمی توانید به آن پاسخ مثبت دهید ، ممکن است قبل از رسیدن به رویای خود ،  کارتان متوقف شود.

اشتیاق یک عنصر مهم برای هر کسی است که می خواهد به یک رویا برسد. چرا؟ زیرا نقطه شروع همه دستاوردها است.

راه رسیدن به هر رویایی پر از مسیرهای انحرافی ، مشکلات و ناامیدی است. متأسفانه بسیاری از مردم آنقدر در آن جاده با مشکل روبرو هستند که رویاهای آنها در آنجا می میرد. به همین دلیل اشتیاق بسیار مهم است. این رویا حتی شما را در روزهای سخت زنده نگه می دارد. به شما الهام می بخشد. به همین دلیل است که سورن کیرکگارد ، فیلسوف دانمارکی ، می گوید: “اگر من بخواهم چیزی بخواهم ، من نباید ثروت و قدرت را آرزو کنم ، بلکه باید احساس پرشور بالقوه ، برای چشمی که توانایی ها را می بیند ، آرزو کنم. لذت ناامید کننده است ؛اما امکان نهفته هرگز. ”

قدرت اشتیاق

شور چیست؟ این یک شور و شوق است که نه تنها به شما انرژی و تمرکز در زمان حال می دهد ، بلکه به شما قدرت می دهد تا به سمت آینده حرکت کنید. این به شما انگیزه می دهد تا رویای خود را دنبال کنید. برای بیان ویل هابز ، ستون نویس ، اشتیاق باعث می شود صبح از خواب بیدار شوید ، هر کسی که هستید ، در هر کجا که هستید ، چه پیر و چه جوان باشید ، و از رختخواب بیرون بیایید زیرا کاری وجود دارد که دوست دارید انجام دهید ، و به آن اعتقاد دارید ، شما در آن خوب هستید – چیزی که از شما بزرگتر است و به سختی می توانید منتظر بمانید تا امروز دوباره به آن برسید.

فصل 5

سوال مسیر

آیا استراتژی برای رسیدن به رویای خود دارید؟ چگونه به سوال مسیر پاسخ می دهید؟ آیا سعی می کنید آن را حل کنید؟ یا منتظر کسی هستید که یک نفر مانند نامادری قصه پریان شما را نجات دهد؟ اگر شما مانند برخی از شخصیت های متحرک در فیلم های دیزنی هستید که آرزوی داشتن یک ستاره را دارند و فقط منتظر می مانند و امیدوارند که این امر محقق شود ، ناامید خواهید شد!

ناراحت کننده است وقتی مردم رویایی ندارند. وقتی آنها رویاهایی دارند اما هیچ راهکاری برای رسیدن به آنها وجود ندارد ، هیچ راهی برای صعود به آنها یا ایجاد پایه ای در زیر آنها وجود ندارد. در طول این سالها من سعی کرده ام که یک رویاپرداز باشم. من ذاتاً مشوق هستم. من انگیزه دادن به مردم برای رویاپردازی را دوست دارم زیرا معتقدم افراد زیادی در زندگی با ضربات بسیار کم تیراندازی می کنند. اما گاهی اوقات وقتی با مردم صحبت می کنم و از آنها می خواهم رویاهای خود را با من به اشتراک بگذارند ، می بینم که آنها ارتباطی بین جایی که می خواهند و جایی که می خواهند بروند ، از دست داده اند.

هیچ قدرت جادویی در داشتن یک رویا وجود ندارد. نمی توانید فقط منتظر آن باشید. تو باید برای آن کار کنی. و شما باید یک استراتژی داشته باشید که به آن کار جهت و تمرکز دهد. دلیل نگارش این کتاب این بود که به شما در رسیدن به رویای خود یک تصویر واقع بینانه بدهم. به یاد داشته باشید ، هرچه بیشتر بتوانید به ده سوالات مربوط به رویای خود پاسخ مثبت دهید ، احتمال دستیابی به رویای شما بیشتر است. سوال محمور اصلی برای اندیشه کلی است. اگر برای رسیدن به رویای خود استراتژی دارید ، در دستیابی به آن عالی هستید. در غیر این صورت ، شما ممکن است در دنیای خیالی زندگی کنید.

همه مواضع خود را اعلام کنید

روند رسیدن به رویای شما مانند رسیدن به مقصد با استفاده از دستگاه GPS (سیستم موقعیت یابی جهانی) است. اگر بداند کجا هستید و به آن بگویید کجا می خواهید بروید ، می تواند نقشه ای را برای شما ایجاد کند. تفاوت بین GPS و شما در این است که شما مجبورید برای تمام تغییر جهت های مسیر خود نقشه ای طراحی کنید. مارک تواین ، رمان نویس آمریکایی اصرار داشت: “راز پیشرفت در شروع کار است. راز شروع کار این است که وظایف پیچیده و سنگین خود را به کارهای کوچک و قابل مدیریت تقسیم کنید و سپس کار اول را شروع کنید. “

“راز پیشرفت در شروع کار است . راز شروع کار این است که کارهای پیچیده و سنگین خود را به کارهای کوچک قابل مدیریت تقسیم کنید و سپس از اولین کار شروع کنید. “

– مارک تواین

 

فصل 6

سوال های همراهان

مهم نیست که رویای شما چیست – خواه به عنوان هنرمند یا کارآفرین ، سیاستمدار یا برنده جایزه نوبل – با دیگران تعامل خواهید داشت. مگر اینکه رویای شما این است که در خلا کار کنید و برای همه ناشناخته باشید ، باید کار با دیگران را به عنوان شریک یا حامی ، رئیس یا همکار ، مشتری یا رای دهندگان ، مشتریان یا منتقدان یاد بگیرید. افراد ممکن است یک عامل بزرگ یا کوچک باشند ، بسته به کاری که می خواهید انجام دهید. اما مهم نیست که چه اتفاقی می افتد ، اگر می خواهید رویای خود را تحقق بخشید ، مجبور خواهید بود افرادی را در آن گنجانید.

چه کسی باید در تیم رویایی شما باشد؟

چگونه به سوالات مردم پاسخ می دهید ، که می پرسد ، آیا برای تحقق بخشیدن به رویایم افراد مورد نیاز را منظور کرده ام؟وقتی با افرادی صحبت می کنم که علاقه و تصویری واضح از رویای خود دارند ، همیشه از آنها می پرسم که برای دستیابی به آن از چه کسانی برای ثبت نام دعوت کرده اند. اکثر رهبران خوب می دانند که نمی توانند به تنهایی به رویاهای خود برسند .انگاه شروع می کنند به نوشتن اسامی افرادی که با آنها کار میکنند.اما به نظر می رسد برخی از این سوال گیج شده اند. هیچ وقت به ذهنشان خطور نمی کند که برای رسیدن به رویاهایشان به کمک دیگران نیاز خواهند داشت.

در اینجا چیزی است که من به حقیقت پی برده ام:

برخی افراد رویایی دارند اما تیمی ندارند – رویای آنها غیرممکن است.

برخی افراد رویایی دارند اما تیم بدی دارند – رویای آنها یک کابوس است.

برخی از افراد رویایی دارند و در حال ایجاد تیم هستند – رویای آنها پتانسیل بالایی دارد.

برخی از افراد یک رویا و یک تیم بزرگ دارند – رویای آنها اجتناب ناپذیر است.

داشتن یک رویا کافی نیست. شما همچنین باید یک تیم رویایی داشته باشید.

داشتن یک رویا کافی نیست.
شما همچنین باید یک تیم رویایی داشته باشید.

مردم این حقیقت را در ورزش تشخیص می دهند. آنها درک می کنند که بدون بازیکنان مناسب نمی توانند پیروز شوند. اما در همه جنبه های دیگر زندگی نیز صدق می کند. اگر می خواهید به رویای خود برسید ، به دیگران نیاز دارید که در کنار شما باشند و با شما همکاری کنند.

الهام اغلب رویاها را به دنیا می آورد ، اما برای زنده نگه داشتن رویاها نیز لازم است! همه ما به افرادی نیاز داریم که ما را تشویق کنند و ترغیبمان کنند و ما را به سطح بالاتری برسانند. برخی افراد به سادگی چنین تاثیری بر ما می گذارند. وقتی با آنها هستیم ، آنها به ما انگیزه می دهند تا قوی تر زندگی کنیم ، بهتر فکر کنیم ، بیشتر کار کنیم و بیشتر ریسک کنیم. آنها ما را مجبور به ادامه می کنند!

فصل 7

سوال هزینه

شما چه بهایی می پردازید؟

چگونه به سوال هزینه پاسخ می دهید: آیا حاضر هستم بهای رویایم را بپردازم؟ همانطور که گفتم ، هر سفری به سمت یک رویا شخصی است ، و در نتیجه ، بهایی که باید برای آن پرداخت شود نیز وجود دارد. از آنجا که نمی توانم با شما بنشینم و شخصاً از رویای شما بپرسم ، نمی توانم در مورد هزینه خاص رویای شما به شما توصیه کنم. اما من می توانم چند مورد را برای شما بگویم که برای همه کسانی که به دنبال یک رویا می روند صادق است

بهای رویا باید زودتر از آن چیزی که فکر می کنید پرداخت شود

من فکر می کنم اکثر مردم می دانند که هزینه ای برای رسیدن به رویای آنها وجود دارد. آنها تصور مبهمی دارند که روزی مجبور به پرداخت هزینه خواهند شد. اما آنها متوجه نیستند که باید زودتر از آنچه فکر می کنند باید پرداخت شود. اگر از قبل به دنبال رویای خود بوده اید ، می دانید که من در مورد چه چیزی صحبت می کنم. به محض اینکه سفر را شروع کردید ، شرط می بندم که قیمت تبدیل به یک مشکل شده است. چرا اینطور است؟ از آنجا که رویاهای اعتراف شده درگیری ایجاد می کنند. رویاهای آغاز شده باعث ایجاد بحران می شوند.

معتقدان رویایی به وفور یافت می شوند. خریداران رویایی کمیاب هستند.

لحظه ای که رویای خود را اعلام می کنید و سعی می کنید به سمت آن حرکت کنید ، مشکلات شروع به ظاهر شدن می کنند. روبرو شدن با واقعیت مانند این است که آب سرد به صورت شما برخورد کند. بدون انتظار چنین چیزی ، بسیاری از مردم دلسرد می شوند. برخی رویاهای خود را روی میز می گذارند و آنها را در حالت تعلیق قرار می دهند. دیگران رویاهای خود را به طور کامل رها می کنند.

بهای رویا باید بیش از یک بار پرداخت شود

این حقیقت ممکن است برای شما شگفت آور باشد ، اما شما مجبور نیستید یکبار پول پرداخت کنید و سپس به رویای خود برسید. باید بارها و بارها پول پرداخت کنید. خودم از فهمیدن آن تعجب کردم. وقتی جوانتر بودم ، فکر می کردم مانند پرداخت هزینه ورودی به یک شهربازی – هزینه را یک بار بپردازید و سپس فقط از سواری لذت ببرید. متأسفانه ، روش کار رویاها اینطور نیست.

جمله ای که من برای توصیف فرایند استفاده می کنم این است: “برای بالا رفتن باید رها کنید.” هر بار که با قربانی دیگری روبرو می شوم ، هر بار که تشخیص می دهم بهای دیگری باید پرداخت شود ، به خودم یادآوری می کنم که برای بالا رفتن باید رها کنم.

رفتن به دنبال یک رویا مانند بالا رفتن از کوه است. اگر وزن زیادی را تحمل کنیم هرگز به قله نخواهیم رسید. با ورود به هر مرحله جدید صعود ، با تصمیمی روبرو می شویم. آیا چیزهای بیشتری را برای حمل بر عهده می گیریم ، چیزهایی را کنار می گذاریم که به صعود ما کمک نمی کند ، آنچه داریم را با چیز دیگری عوض می کنیم یا از صعود به طور کلی دست می کشیم؟ اکثر مردم سعی می کنند چیزهای زیادی را در سفر رویایی خود با خود ببرند. با این حال ، وقتی افراد موفق صعود می کنند ، چیزها را رها می کنند یا مبادله آنها را آغاز می کنند تا به سطح بالاتری برسند.

فصل 8

سوال ایستادگی

آیا به رویای خود نزدیک می شوید؟ قدم های رو به جلو بر می دارید؟ آیا سرسختی برای گذراندن شما را دارید؟ یا وقتی شرایط سخت می شود – و مطمئناً خواهد شد – آیا شما بیشتر تسلیم می شوید؟ رالف والدو امرسون می گوید: “اکثر مردان مجموعه ای از آغاز هستند.” آیا شما فقط یک شروع کننده هستید یا همانطور که ککلی بود یک پایان دهنده هستید؟ وقتی اشتیاق برای ایده جدید کم رنگ می شود ، وقتی شور و اشتیاق سرد می شود ، وقتی شانس شما افزایش می یابد و نتایج کاهش می یابد ، وقتی به نظر می رسد موفقیت غیرممکن است ، آیا شدت خود را حفظ کرده و به راه خود ادامه می دهید؟ آیا سرسخت هستید؟ این نشانه افرادی است که در واقع به آرزوی خود رسیده اند.

“اکثریت بزرگ مردان مجموعه ای از آغاز هستند.”

-رالف والدو امرسون

. برای نزدیک شدن به رویای خود…آگاه باشید که متوقف شدن بیشتر مربوط به شخصیتی است که دارید تا جایی که در آن قرار دارید

هر کس هنگام کار به سمت رویا با مشکل روبرو می شود. و اگر کسی شکست بخورد ، می تواند بهانه هایی را برای اشتباه پیش بیاورد ، اینکه چگونه اتفاقات غیر منتظره رخ داد ، چگونه کسی او را ناامید کرد ، چگونه شرایط بر علیه او کار کرد. اما واقعیت این است که چیزهای بیرونی جلوی افراد را نمی گیرد. این همان چیزی است که در درون برای آنها اتفاق می افتد. اکثر مردم خود را از رسیدن به پتانسیل خود باز می دارند. آنها می توانند وانمود کنند که افراد ، چیزها و موقعیتهای خارج از خود مقصر شکست هایشان هستند ، اما در واقع آنها مقصر هستند.

اکثر مردم خود را از رسیدن به پتانسیل خود باز می دارند.

افرادی که به آرزوهای خود می رسند ، راه آسانی نسبت به کسانی که به آن نمی رسند ندارند. به الیزابت ککلی فکر کنید. تقریباً همه چیز علیه او کار می کرد ، با این حال او موفق شد به رویاهای خود برسد. نباید بهانه بیاوریم در عوض نگرش ما باید مانند هنرمند و مخترع با استعداد لئوناردو داوینچی باشد ، که اظهار داشت: “موانع نمی توانند مرا خرد کنند. هر مانعی به عزم جدی می انجامد. کسی که ستاره را برگزیده است نظرش تغییر نمی کند. ” برای داشتن یک رویای سرسخت ، فرد باید دارای این ذهنیت باشد. تنها ضمانت شکست ، قطع تلاش است. هیچ مانع غیر قابل عبور وجود ندارد که نتوان بر آن غلبه کرد.

افسانه ای درباره سربازی وجود دارد که قبل از اسکندر مقدونی در دادگاه جنگیده بود. با احساس این حکم ناعادلانه ، سرباز درخواست کرد که به آن اعتراض کند. فاتح به سرباز اطلاع داد که هیچکس بالاتر از او وجود ندارد که بتواند پرونده اش را مطرح کند. سرباز پاسخ داد: “در این صورت ، من پرونده ام را از اسکندر حقیر  به نزداسکندر کبیر میبرم.”

این داستان احتمالا ساختگی است ، اما به حقیقتی اشاره می کند که باید با آن روبرو شویم. در هر یک از ما خودِ والاتر و خود پست تری وجود دارد. پایین تر ما را به شکست می رساند ، بیشتر ما را به پیروزی می رساند. در اینجا منظورم این است:

خود پایین ما می گوید: “افراد کافی نیستند
قبولت دارم. شما هرگز موفق نخواهید شد. “

خود بزرگتر ما می گوید: “اعتقاد من به
خودم کافی است ؛ میتونم انجامش بدم.”

تنها ضمانت شکست ، قطع تلاش است.

فصل 9

سوال رضایت

بین تولد یک رویا و دستیابی به آن رویا همیشه فاصله زیادی وجود دارد. سوالی که باید از خود بپرسید این است که آیا این یک شکاف تحقق خواهد بود یا یک شکاف ناامیدی؟ اگر این شکاف ناامیدی باشد ، بیشتر روزهایی که در آن هستید بدبخت خواهید بود. و هر روز که به جای تحقق ناامید می شوید ، احتمال اینکه بتوانید به سمت رویای خود ادامه دهید را کاهش می دهید.

سِت گودین ، ​​نویسنده و کارشناس بازاریابی ، این فاصله را بین زمانی که قصد انجام کاری را دارید و هنگامی که واقعاً نتایج قابل توجهی را مشاهده می کنید ، “افت” می نامد و او کتابی در این باره نوشته است. او می گوید هر فردی باید سعی کند در کار خود بهترین باشد. او معتقد است که این تنها راه موفقیت است. (او استدلال می کند که هر کاری که ممکن است انجام دهیم و پتانسیل رسیدن به چنین ارتفاعات را ندارد ، یک راه حصر است-بن بست) و باید اهدا شود. اما برای اینکه بهترین شویم ، ابتدا باید شیب را طی کنید ، که به نظر می رسد: “دره ای که در پی آن قله ای شیب دار و بلند قرار دارد. آن قله استعاری چیزی است که شخص می خواهد از آن صعود کند ، اگر می خواهد در کاری واقعا عالی شود. “

گودین می گوید: “همه موفقیت های ما یکسان است. همه شکست هایمان هم همین طور. زمانی موفق می شویم که کاری قابل توجه انجام دهیم. وقتی زود تسلیم می شویم شکست می خوریم. زمانی موفق می شویم که در کارهایی که انجام می دهیم بهترین باشیم. گودین استدلال می کند که هرچه میزان افت بیشتر باشد ، پتانسیل بیشتری برای پاداش وجود دارد ، زیرا این کاهش دیگران را که ممکن است در تلاش برای دنبال کردن همان مسیر باشند ، از بین می برد. من می گویم که افت نشان دهنده هر دو سختی است که باید با آن روبرو شوید و برای رسیدن به نتایج مطلوب باید بر منحنی یادگیری غلبه کرد. برای رسیدن به رویاهای خود ، باید فاصله بین تصور و تحقق را طی کنیم. این به معنی غلبه بر موانع ، مقابله با پیچیدگی های یادگیری دشوار و انجام کارهای سخت و سخت است. اگر ما احساس رضایت قوی نداریم که در طول مسیر به مشکل بر خورد خواهیم کرد

فصل دهم سوال اهمیت

سوالی که به تدریج پاسخ داده می شود

من معتقدم که پاسخ دادن به سوال اهمیت در سالهای جوانی دشوار است. در مراحل اولیه زندگی ، ما اغلب مشغول کشف استعدادهای خود ، کاوش در امکانات و جستجوی هدف خود هستیم. این خوب است. اما هرچه سن ما بالاتر می رود ، سالم تر است که بر بیرون تمرکز کنیم ، رویاهایی را تصور کنیم که به نفع دیگران است ، نه فقط برای خود ما. برای اکثر مردم ، این یک فرایند است. و این یک خبر خوب است: هیچگاه برای کمک به دیگران دیر نیست و اکثر مردم مهمترین مشارکت خود را نه در جوانی ، بلکه در سن بالا انجام می دهند.

توانایی پاسخ مثبت به سوالاهمیت – آیا رویای من به نفع دیگران است؟ – طی مراحلی برایم حاصل شده است، ممکن است برای شما چنین باشد. نگاهی به چگونگی شکل گیری آن در زندگی من بیندازید ، که با این سه عبارت نشان داده می شود:

من می خواهم برای خودم کاری مهم انجام دهم

وقتی این جمله را می خوانید ، شرط می بندم فکر می کنید که این بسیار خودخواهانه است ، اینطور نیست؟ اولین واکنش شما ممکن است این باشد که از آن فاصله بگیرید ، به ویژه با توجه به موضوع این فصل. امیدوارم شما این کار را نکنید ، و دلیل آن این است: این احساس لزوماً فقط برای خود خدمت نیست.

. من می خواهم برای دیگران کاری مهم انجام دهم

اغلب وقتی زندگی را شروع می کنیم ، بسیار شبیه ویلیام ویلبرفورس هستیم. ما بلندپرواز هستیم. هدف ما این است که جلو برویم. ما می خواهیم به نفع خودمان به چیزهایی برسیم. سویچیرو هوندا ، بنیانگذار موتورسیکلت های هوندا ، گفت که دیدگاه اولیه او در مورد ایجاد یک شرکت بزرگ یا دستیابی به اهداف بلند دیگر نبود. او اذعان داشت: “ایده نصب موتور روی دوچرخه به این دلیل اتفاق افتاد که نمی خواستم در قطارها و اتوبوس های شلوغ سوار شوم.” اما زمانی در زندگی همه افراد موفق فرا می رسد که مجبور به انتخاب هستند. آیا آنها برای خود از کوه موفقیت بالا می روند ، یا از آن بالا می روند تا بتوانند به پایین برسند ، دیگران را بلند کرده و به صعود کمک کنند؟

بیایید با آن روبرو شویم: موفقیت می تواند باعث خودخواهی افراد شود. اگر از استعداد طبیعی خود نهایت استفاده را ببرید و سخت کار کنید ، می توانید یک نقشه کش شوید که می پرسد “چه چیزی می توانم از دیگران بگیرم؟” آیا بهتر نیست رویاپردازی شود که بپرسد “چه چیزی می توانم به دیگران بدهم؟”

هر شخصی رویای خود را دارد. هر کدام از آنها آن را به وضوح دیدند. همه آنها به مهارتها ، استعداد ، سخت کوشی و عوامل دیگر در کنترل خود بستگی داشتند تا به دنبال رویای خود بروند. همه آنها پر از اشتیاق بودند که آنها را وادار به دنبال رویای خود بروند. هر کدام برای رسیدن به آن راهکاری داشتند. دیگران به آنها کمک می کردند ، هزینه ای برای پیشرفت داشتند ، در تلاش خود سرسخت بودند و در کار برای رسیدن به واقعیت رویای خود ، تحقق می یافتند. و همه آنها در این راه تلاش کردند تا به نفع دیگران باشند ، نه فقط خودشان.

منطقه عادت

عادات یکی از روش هایی است که مغز رفتارهای پیچیده را یاد می گیرد. دانشمندان علوم اعصاب معتقدند عادات به ما این امکان را می دهند که با ذخیره پاسخ های خودکار در گانگلیون های پایه ، ناحیه ای از مغز که با اعمال غیر ارادی مرتبط است ، توجه خود را بر چیزهای دیگر متمرکز کنیم.
عادات زمانی شکل می گیرند که مغز میانبر را انتخاب کرده و به طور فعال در مورد آنچه در آینده باید انجام دهد ، متوقف شود.3 مغز به سرعت یاد می گیرد که رفتارهایی را که راه حلی برای هر موقعیتی که با آن روبرو می شود ارائه دهد.

چرا عادات برای کسب و کار خوب است

اگر رفتارهای برنامه ریزی شده ما در هدایت کارهای روزمره ما بسیار موثر باشد ، مطمئناً استفاده از همان عادت ها می تواند برای صنعت مفید باشد. در واقع ، برای کسانی که می توانند آنها را به شیوه ای مثر شکل دهند ، عادات می توانند برای نتیجه نهایی بسیار خوب باشند.
محصولات ایجاد کننده عادت ، رفتار کاربر را تغییر داده و تعامل کاربر بدون دغدغه را ایجاد می کند. هدف این است که مشتریان را تحت تأثیر قرار دهید تا بارها و بارها بدون تکیه بر تماس های آشکار برای اقدام مانند تبلیغات یا تبلیغات ، از محصول خود به تنهایی استفاده کنند. هنگامی که یک عادت شکل گرفت ، کاربر به طور خودکار ترغیب می شود از محصول در طول رویدادهای معمول مانند تمایل به از بین بردن زمان در انتظار در صف استفاده کند.
با این حال ، چارچوب و شیوه هایی که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است “برای همه مناسب نیست” و برای همه مشاغل یا صنایع کاربرد ندارد. کارآفرینان باید ارزیابی کنند که چگونه عادات کاربر بر مدل و اهداف تجاری آنها تأثیر می گذارد. در حالی که زنده ماندن برخی محصولات به رشد عادت بستگی دارد ، اما همیشه اینطور نیست.
به عنوان مثال ، شرکت هایی که محصولات یا خدمات مکرری خریداری یا استفاده می کنند ، نیازی به کاربران عادی ندارند – حداقل ، نه به معنای مشارکت روزمره. به عنوان مثال ، شرکت های بیمه عمر ، از فروشندگان ، تبلیغات و توصیه ها و توصیه های دهان به دهان استفاده می کنند تا مصرف کنندگان را وادار به خرید بیمه نامه کنند. پس از خرید بیمه نامه ، دیگر کاری که مشتری باید انجام دهد وجود ندارد.
در این کتاب من به محصولاتی در زمینه مشاغل اشاره می کنم که نیازمند مشارکت مداوم و بدون هیچ گونه پیش بینی کاربر هستند و بنابراین باید عادت های کاربر را ایجاد کنند. من شرکتهایی را که مشتریان را مجبور به اقدام از طریق سایر روشها می کنند ، حذف می کنم.
قبل از بررسی مکانیک نحوه ایجاد عادات ، ابتدا باید اهمیت کلی و مزایای رقابتی آنها را برای مشاغل درک کنیم. ایجاد عادت از جهات مختلف برای تجارت مفید است.

تیز کردن سطح رقابتی

عادات کاربران یک مزیت رقابتی است. محصولاتی که روال مشتریان را تغییر می دهند کمتر در معرض حملات شرکت های دیگر هستند.
بسیاری از کارآفرینان در دام ساخت محصولاتی می افتند که از راه حل های موجود به مراتب بهتر هستند ، امیدوارند که نوآوری آنها به اندازه کافی خوب باشد تا مشتریان را از محصولات موجود دور کند. اما وقتی نوبت به تغییر عادات قدیمی مصرف کنندگان می رسد ، این کارآفرینان ساده لوح اغلب متوجه می شوند که محصولات بهتر همیشه برنده نیستند – به خصوص اگر تعداد زیادی از کاربران قبلاً محصول رقیبی را پذیرفته باشند.
یک مقاله کلاسیک توسط جان گورویل ، استاد بازاریابی در دانشکده تجارت هاروارد ، تصریح می کند که “بسیاری از نوآوری ها شکست می خورند زیرا مصرف کنندگان به طور غیرمنطقی قیمت قدیمی را بیش از حد ارزیابی می کنند در حالی که شرکت ها به طور غیر منطقی ارزش جدید را افزایش می دهند.”10
گورویل ادعا می کند که برای افرادی که تازه وارد هستند شانس دارند ، آنها فقط نمی توانند بهتر باشند ، آنها باید نه برابر بهتر باشند. چرا چنین نوار بلندی؟ از آنجا که عادات قدیمی به سختی از بین می روند و محصولات یا خدمات جدید باید پیشرفت های چشمگیری را ارائه دهند تا کاربران را از روال قدیمی حذف کند. گورویل می نویسد که محصولاتی که نیاز به تغییر رفتار بالایی دارند محکوم به شکست هستند حتی اگر مزایای استفاده از محصول جدید واضح و قابل توجه باشد.
ویتامین ها در برابر مسکن ها
راه اندازی محصول یا خدمات جدید آسان ترازهمیشه شده است، اما اکثر تلاش های جدید شکست می خورند. چرا؟ محصولات به دلایل مختلف شکست می خورند: بودجه شرکت ها تمام می شود ، محصولات خیلی زود یا خیلی دیر وارد بازار می شوند ، بازار نیازی به آنچه شرکت ها ارائه می دهند ندارد ، یا بنیانگذاران به سادگی تسلیم می شوند. همانطور که شکست دلایل زیادی دارد ، موفقیت را نیز می توان به عوامل مختلفی نسبت داد. با این حال ، یک جنبه در همه نوآوری های موفق مشترک است – آنها مشکلات را حل می کنند. این ممکن است بدیهی به نظر برسد ، اما درک نوع مشکلی که محصول جدید حل می کند می تواند موضوع بحث زیادی باشد.
“آیا شما ویتامین یا مسکن ایجاد می کنید؟” این یک سوالی رایج و تقریبا کلیشه ای است که بسیاری از سرمایه گذاران از بنیانگذاران می خواهند تا اولین چک سرمایه خود را نقد کنند. پاسخ صحیح ، از دید بیشتر سرمایه گذاران ، دومی است: مسکن. به همین ترتیب ، از مبتکران در شرکتهای بزرگ و کوچک دائماً خواسته می شود تا ثابت کنند ایده آنها به اندازه کافی برای صرف زمان و هزینه مورد نیاز برای ساختن آن مهم است. دروازه بانانی مانند سرمایه گذاران و مدیران می خواهند برای حل مشکلات واقعی یا رفع نیازهای فوری با حمایت از مسکن ها سرمایه گذاری کنند.
مسکن ها یک نیاز آشکار را برطرف می کنند ، یک درد خاص را تسکین می دهند و اغلب بازارهای قابل اندازه گیری دارند.
به تایلنول ، نسخه با نام تجاری استامینوفن و وعده تسکین قابل اطمینان محصول فکر کنید. این یک نوع راه حل آماده است که مردم از پرداخت آن خوشحال می شوند.
در مقابل ، ویتامین ها لزوماً یک نقطه درد آشکار را حل نمی کنند. در عوض آنها نیازهای عاطفی کاربران را جلب می کنند تا عملکردی.
وقتی ما هر روز مولتی ویتامین خود را مصرف می کنیم ، واقعاً نمی دانیم که آیا واقعاً باعث سلامت ما می شود یا خیر. در واقع ، شواهد اخیر نشان می دهد که مصرف مولتی ویتامین ها ممکن است در واقع بیشتر از فایده آن مضر باشد.24
اما ما واقعاً اهمیتی نمی دهیم ، درسته؟ اثربخشی این نیست که چرا ویتامین مصرف می کنیم. مصرف ویتامین یک رفتار “از لیست خود خارج کنید” است که ما از نظر تسکین روانی و نه جسمی اندازه گیری می کنیم. ما احساس رضایت می کنیم که کار خوبی را برای بدن خود انجام می دهیم – حتی اگر نتوانیم بگوییم که واقعاً چقدر برای ما مفید است.
برخلاف مسکن که بدون آن نمی توانیم کار کنیم ، از دست دادن چند روز ویتامین ها ، به عنوان مثال در تعطیلات ، کار مهمی نیست. بنابراین شاید مدیران و سرمایه گذاران بهتر بدانند؟ شاید ایجاد مسکن ها ، نه ویتامین ها ، همیشه استراتژی درستی باشد.
نه خیلی سریع.
بیایید تعدادی از داغترین شرکت های فناوری مصرف کننده امروزی را در نظر بگیریم: فیس بوک ، توییتر ، اینستاگرام وپینترست. آنها چه می فروشند – ویتامین یا مسکن؟ اکثر مردم ویتامین ها را حدس می زنند ، زیرا فکر می کنند کاربران هیچ کار مهمی جز این نمی کنند که به دنبال افزایش اعتبار اجتماعی باشند. به هر حال ، به قبل از شروع استفاده از این خدمات ، به گذشته فکر کنید. هیچ کس در نیمه های شب بیدار نمی شود و فریاد می زند: “من به چیزی نیاز دارم که به من کمک کند

وضعیت خود را به روز کنم!”

اما مانند بسیاری از نوآوری ها ، ما نمی دانستیم که به آنها نیاز داریم تا زمانی که بخشی از زندگی روزمره ما شوند. قبل از تصمیم گیری در مورد بحث ویتامین و مسکن برای برخی از موفق ترین شرکت های فناوری جهان ، این ایده را در نظر بگیرید: عادت این است که انجام ندادن یک عمل باعث کمی درد شود.

ماشه

عادات ایجاد نشده اند،آنها به سرعت ایجاد می شوند
عادات مانند مروارید هستند. مرواریدهابا انباشته شدن لایه به لایه حیاطی به نام مادر مروارید طبیعی درصدف ایجاد می کنند و در نهایت طی چندین سال گنجینه ای صاف را تشکیل می دهند. اما چه چیزی باعث می شود که محراب شروع به تشکیل مروارید کند؟ ورود یک عامل تحریک کننده کوچک ، مانند یک تکه سنگ یا یک انگل ناخواسته ، باعث می شود که سیستم صدف شروع به پوشاندن مهاجم با لایه هایی از پوشش درخشان کند.
به طور مشابه ، عادات جدید نیاز به پایه ای دارند که بر اساس آن ایجاد شود. محرک ها اساس تغییر مداوم رفتار را فراهم می کنند.
لحظه ای به زندگی خود فکر کنید. امروز صبح چه چیزی شما را بیدار کرد؟ چه چیزی باعث مسواک زدن شما شد؟ چه چیزی باعث شد این کتاب را بخوانید؟
محرک ها به شکل نشانه های واضح مانند ساعت زنگ دار صبح هستند اما همچنین به عنوان سیگنال های ظریف و گاهی ناخودآگاه ظاهر می شوند که به همان اندازه بر رفتار روزانه ما تأثیر می گذارد. یک ماشه محرک رفتار است – شن و ماسه در صدف که مروارید را رسوب می کند. چه ما آنها را بشناسیم و چه نباشیم ، محرک ها ما را وادار به اقدام می کند.

محرک ها دو نوع هستند: خارجی و داخلی.

پرده برداری از محرک های اینستا
یکی از اجزای مهم موفقیت اینستاگرام – و چیزی که میلیون ها کاربر آن را تقریباً هر روز به عقب باز می گرداند – توانایی این شرکت در درک محرکهای کاربران است. برای افرادی مانند یین ، اینستاگرام بندری برای احساسات و الهامات است ، یک خاطره مجازی که در پیکسل حفظ می شود.
با استفاده مکرر ، اینستاگرام ارتباطات قوی با محرک های داخلی ایجاد کرد ، و چیزی که زمانی مختل کننده حواس پرتی بود برای بسیاری از کاربران تبدیل به یک روال روزانه شد.
این ترس از دست دادن تصویرلحظه ای خاص است که باعث ایجاد استرس می شود. این احساس منفی محرک داخلی است که کاربران اینستاگرام را به برنامه باز می گرداند تا با ثبت یک عکس این درد را کاهش دهد. با ادامه استفاده کاربران از سرویس ، محرک های داخلی جدیدی شکل می گیرد.
با این حال ، اینستاگرام چیزی فراتر از یک جایگزین دوربین است. این یک شبکه اجتماعی است این برنامه با اتصال آنها به دیگران ، به اشتراک گذاری عکس ها و تعویض ناسزاگویی به کاربران کمک می کند تا خستگی را از بین ببرند.14
مانند بسیاری از سایت های شبکه های اجتماعی ، اینستاگرام نیز به طور فزاینده ای درد را که به عنوان ترس از دست دادن یا ترس ازجا ماندن شناخته می شود ، کاهش می دهد. برای اینستاگرام ، ارتباطات با محرک های داخلی زمینه ای برای ایجاد عادات جدید فراهم می کند.

به خاطر بسپارید و به اشتراک بگذارید

محرک باعث می شود کاربر را مجبور به اقدام می کند و اولین قدم در مدل هوک است.
محرک ها در دو نوع خارجی و داخلی وجود دارند.
محرک های خارجی با قرار دادن اطلاعات در محیط کاربر به کاربر بگویید در مرحله بعد چه باید بکند.
محرک های داخلی از طریق ارتباطات ذخیره شده در حافظه کاربر ، به کاربر بگویید در مرحله بعد چه کاری انجام دهد.
احساسات منفی اغلب به عنوان محرک های داخلی عمل می کنند.
برای ایجاد یک محصول ایجاد کننده عادت ، سازندگان باید درک کنند که کدام احساسات کاربر ممکن است با محرک های داخلی گره خورده باشد و بدانند چگونه از عوامل خارجی استفاده کنند تا کاربر را به سمت عمل سوق دهند.
این کار را اکنون انجام دهید
برای تکمیل تمرینات زیر ، به پاسخ هایی که در آخرین بخش “اکنون این کار را انجام دهید” رسیده اید مراجعه کنید:
کاربر محصول شما کیست؟
کاربردرست پیش از عادت موردنظرشمامشغول چه کاری است؟
سه محرک داخلی را بیاورید که می تواند کاربر شما را به سمت عمل سوق دهد. به روش 5 چرا در این فصل توضیح داده شده مراجعه کنید.
کاربر شما بیشتر چه محرک داخلی را تجربه می کند؟
این روایت مختصر را با استفاده از متداول ترین محرک داخلی و عادتی که در حال طراحی آن هستید به پایان برسانید: “هر بار که کاربر (محرک داخلی) ، او (اولین اقدام عادت مورد نظر) را انجام می دهد.”
به سوالی که کاربر درست قبل از اولین اقدام عادت انجام می دهد ، مراجعه کنید. مکانها و زمانهای ارسال یک ماشه خارجی چیست؟
چگونه می توانید یک ماشه خارجی را تا آنجا که ممکن است به هنگام فعال شدن ماشه داخلی کاربر متصل کنید؟
حداقل سه روش متداول را در نظر بگیرید تا کاربر خود را با فناوری فعلی (ایمیل ، اعلان ها ، پیام های متنی و غیره) آشنا کنید. سپس سعی کنید حداقل سه ایده دیوانه کننده یا در حال حاضر غیرممکن برای راه هایی برای فعال کردن کاربر (رایانه های پوشیدنی ، سنسورهای بیومتریک ، کبوترهای حامل و غیره) ارائه دهید. شما می توانید دریابید که ایده های دیوانه وار شما برخی از رویکردهای جدید را ایجاد می کند که ممکن است چندان هم مضر نباشند. طی چند سال آینده فناوری های جدید انواع فرصت های محرک فعلی را ایجاد می کند.

عمل

اقدام در مقابل عدم تحرک

اگر عمل برای ایجاد عادت مهم است ، چگونه طراح محصول می تواند کاربران را تحت تأثیر قرار دهد؟ آیا فرمولی برای رفتار وجود دارد؟ معلوم می شود که وجود دارد.
در حالی که نظریه های زیادی در مورد رفتارهای انسان وجود دارد ، دکتر بی جی فاگ ، مدیر آزمایشگاه فناوری اقناعی در دانشگاه استنفورد ، مدلی را ارائه کرده است که به عنوان راهی نسبتاً ساده برای درک آنچه باعث حرکت ما می شود ، عمل می کند.
فاگ معتقد است که سه عامل برای شروع هرگونه رفتار لازم است: (1) کاربر باید انگیزه کافی داشته باشد. (2) کاربر باید توانایی انجام عمل مورد نظر را داشته باشد. و (3) برای فعال کردن رفتار باید یک ماشه وجود داشته باشد.
مدل رفتار فاگ در فرمول رفتار=»انگیزه ×توانایی ×محرک نشان داده شده است ، که نشان می دهد زمانی که انگیزه ، توانایی و محرک به طور همزمان و در حد کافی وجود داشته باشد ، یک رفتار معین رخ می دهد.1 اگر هریک از اجزای این فرمول مفقود یا ناکافی باشد ، کاربر از “خط عمل” عبور نمی کند و این رفتار رخ نمی دهد.
بیایید نمونه ای را که فاگ برای توضیح مدل خود استفاده می کند ، مرور کنیم. زمانی را تصور کنید که تلفن همراه شما زنگ خورد اما شما به آن پاسخ ندادید. چرا پاسخ ندادید؟
شاید تلفن در یک کیف دفن شده باشد و بنابراین دسترسی به آن دشوار است. در این حالت ناتوانی شما در پاسخگویی آسان به تماس مانع از انجام این کار می شود. توانایی شما محدود بود
شاید فکر می کردید تماس گیرنده یک فروشنده تلفنی یا شخص دیگری است که نمی خواهید با او صحبت کنید. عدم انگیزه شما باعث شد که تماس را نادیده بگیرید.
ممکن است تماس مهم و در دسترس بازو باشد ، اما زنگ تلفن شما خاموش شده است. علیرغم داشتن انگیزه قوی و دسترسی آسان برای پاسخگویی به تماس ، آن را به طور کامل از دست داده اید زیرا شما هرگز نشنیده اید که زنگ می زند – به عبارت دیگر ، هیچ ماشه ای وجود نداشت.
در فصل قبل ما محرک ها را پوشش دادیم. اکنون اجازه دهید عمیق تر به دو مولفه دیگر مدل رفتار فوگ بپردازیم: انگیزه و توانایی.
انگیزه
در حالی که محرک یک عمل را نشان می دهد ، انگیزه میزان تمایل به انجام آن را مشخص می کند. دکتر ادوارد دسی ، استاد روانشناسی در دانشگاه روچستر و محقق برجسته در نظریه تعیین سرنوشت ، انگیزه را “انرژی برای عمل” تعریف می کند.2
ماهیت انگیزش موضوعی است که در روانشناسی مورد بحث قرار گرفته است ، اما فاگ معتقد است که سه انگیزه اصلی تمایل ما به عمل را برانگیخته است.
فاگ بیان می کند که همه انسانها انگیزه دارند تا به دنبال لذت و اجتناب از درد باشند. جستجوی امید و دوری از ترس ؛ و سرانجام ، به دنبال پذیرش اجتماعی و اجتناب از طرد شدن است. دو طرف سه محرک اصلی را می توان به عنوان اهرمی برای افزایش یا کاهش احتمال اقدام شخصی از طریق افزایش یا کاهش انگیزه آن شخص در نظر گرفت.
ورود به سیستم با فیس بوک
به طور سنتی ، ثبت نام برای یک حساب جدید با یک برنامه یا وب سایت نیاز به چندین مرحله دارد. از کاربر خواسته می شود که آدرس ایمیل را وارد کرده ، گذرواژه ایجاد کند و اطلاعات دیگری مانند نام یا شماره تلفن را ارسال کند. این بار اصطکاک قابل توجهی را ایجاد می کند که کاربران را از ثبت نام منصرف می کند. دستگاه های تلفن همراه چالش ویژه صفحه نمایش کوچکتر و سرعت تایپ کندتر را ارائه می دهند.
با این حال ، امروزه تقریباً غیرممکن است که وب را مرور کرده یا از یک برنامه تلفن همراه بدون مواجه شدن با درخواست ورود به سیستم فیس بوک استفاده کنید. بسیاری از شرکت ها با فعال کردن کاربران برای ثبت نام در سایت های خود از طریق اعتبارنامه های موجود در فیس بوک ، چندین مرحله را در فرآیند ثبت نام حذف کرده اند.
در حالی که عملکرد ورود به فیس بوک برای افراد گرسنه مفید است ، باید توجه داشت که برای دیگران ، این ابزار لزوماً ثبت نام را آسان نمی کند. به عنوان مثال ، کاربرانی که از نحوه اشتراک گذاری اطلاعات شخصی فیس بوک محتاط هستند ممکن است دکمه ورود به سیستم را مفید نبینند زیرا می تواند نگرانی های جدیدی (و در نتیجه چرخه های مغزی) در مورد قابلیت اطمینان غول شبکه های اجتماعی ایجاد کند. باز هم ، موانع روبرو شدن با کاربران بسته به شخص و زمینه متفاوت است. هیچ راه حل “برای همه مناسب نیست” وجود ندارد ، بنابراین طراحان باید به دنبال درک مجموعه ای از چالش های احتمالی کاربران باشند.

اشتراک گذاری با دکمه توییتر
توییتر به افراد کمک می کند تا مقالات ، فیلم ها ، عکس ها یا هر محتوای دیگری را که در وب پیدا می کنند به اشتراک بگذارند. این شرکت متوجه شد که 25 درصد از توییت ها حاوی پیوند هستند و بنابراین سعی کردند توییت کردن پیوند وب سایت را تا آنجا که ممکن است آسان کنند.7
برای سهولت در راه به اشتراک گذاری پیوندها ، توییتر یک دکمه توئیت تعبیه شده برای سایتهای شخص ثالث ایجاد کرد که به آنها اجازه می دهد راهی برای توییت کردن مستقیم از صفحات خود با یک کلیک به بازدیدکنندگان ارائه دهند . محرک خارجی یک پیام از پیش تعیین شده را باز می کند و تلاش شناختی برای ایجاد توییت را کاهش می دهد و چندین مرحله را برای اشتراک گذاری ذخیره می کند.
شکل 9
جستجو با گوگل
گوگل ، محبوب ترین موتور جستجوی جهان ، اولین کسی نبود که به بازار آمد. هنگامی که در اواخر دهه 1990 راه اندازی شد ، با شرکت های قدرتمندی مانند!یاهو ، لایکوس، آلتاویستاواکسایت رقابت کرد. چگونه گوگل توانست بر صنعت چند میلیارد دلاری مسلط شود؟
برای شروع ، الگوریتم رتبه صفحه گوگل روش بسیار موثر تری برای فهرست بندی وب بود. با رتبه بندی صفحات بر اساس تعداد دفعات پیوند سایت های دیگر ، گوگل ارتباط جستجو را بهبود بخشید. در مقایسه با ابزارهای جستجوی مبتنی بر فهرست مانندیاهو! ، گوگل در زمان صرفه جویی عظیمی داشت. گوگل همچنین موتورهای جستجوی دیگری را که با محتوای نامربوط آلوده شده و با تبلیغات بهم ریخته بودند ، شکست داد. از بدو تأسیس ، صفحه اصلی و صفحات نتایج جستجو و گوگل صرفاً بر ساده سازی عمل جستجو و بدست آوردن نتایج مربوطه متمرکز بود.
گرفتن عکس با آیفون اپل
بسیاری از ارزشمندترین لحظات زندگی در یک لحظه می آیند و می روند. ما سعی می کنیم این خاطرات را در عکس ها ثبت کنیم ، اما اگر دوربین ما دور از دسترس باشد یا برای گرفتن عکس خیلی دست و پا گیر باشد ، آن لحظه ها را برای همیشه از دست می دهیم. اپل تشخیص داد که می تواند با سهولت این فرایند به صاحبان آیفون کمک کند تا عکس های بیشتری بگیرند. این شرکت برنامه دوربین را مستقیماً از صفحه قفل بدون نیاز به رمز عبور راه اندازی کرد. در مقایسه با تعداد مراحل مورد نیاز برای دسترسی به برنامه های عکس در سایر تلفن های هوشمند ، حرکت ساده دوربین عادی آیفون به آن یک انحصار مجازی را به عنوان راه حل مناسب کاربران در هر زمان که نیاز به عکاسی سریع دارند نیاز دارد.
پیمایش پینتریست
چگونه یک وب سایت می تواند مرور را آسان تر کند؟ یک راه حل ،سایت پینترست که توسط سایت دیجیتالی پین رایج شده است ، پیمایش بی نهایت است. در گذشته برای رفتن از یک صفحه وب به صفحه دیگر به کلیک و انتظار نیاز بود. با این حال ، در سایت هایی مانند پینترست، هر زمان که کاربر به انتهای صفحه نزدیک شد ، نتایج بیشتری به طور خودکار بارگیری می شوند. کاربران هرگز مجبور نیستند مکث کنند زیرا در پین ها یا پست ها بدون پایان حرکت می کنند

انگیزه یا توانایی: کدام را باید برای اولین بار افزایش دهید؟
پس از کشف محرک هایی که اقدامات کاربر را ترغیب می کند و تصمیم می گیرید که کدام اقدامات را می خواهید به عادت تبدیل کنید ، می توانید انگیزه و توانایی خود را برای ایجاد جرقه در احتمال رفتار مطلوب کاربران افزایش دهید. اما اول باید روی کدام سرمایه گذاری کنید ، انگیزه یا توانایی؟ زمان و پول شما بهتر کجا خرج می شود؟ پاسخ همیشه این است که با توانایی شروع کنید.
به طور طبیعی ، هر سه قسمت رفتار=انگیزه×توانایی×محرک باید وجود داشته باشند تا یک عمل کاربر واحد رخ دهد. بدون محرک روشن و انگیزه کافی هیچ رفتاری وجود نخواهد داشت. با این حال ، برای شرکت هایی که راه حل های فناوری ایجاد می کنند ، بیشترین بازده سرمایه گذاری عموماً ناشی از افزایش سهولت استفاده از محصول است.
واقعیت این است که افزایش انگیزه گران و زمان بر است. بازدیدکنندگان وب سایت تمایل دارند متن آموزشی را نادیده بگیرند. آنها اغلب چند وظیفه ای هستند و صبر کمی برای توضیح در مورد اینکه چرا یا چگونه باید کاری را انجام دهند ندارند. تأثیرگذاری بر رفتار با کاهش تلاش لازم برای انجام یک عمل ،موثرتراز افزایش میل فرد به انجام آن است. محصول خود را آنقدر ساده کنید که کاربران نحوه استفاده از آن را بدانند و شما برنده ای دریافت کرده اید.

پاداش متغیر

درک متغیر بودن

اگر تا به حال ویدیوی یوتویوب از اولین برخورد نوزاد با سگ را تماشا نکرده اید ، ارزش انجام آن را دارد. این ویدئوها نه تنها فوق العاده زیبا هستند ، بلکه به شما در نشان دادن چیز مهمی در مورد سیم کشی ذهنی ما کمک می کنند.
به نظر می رسد در ابتدا از چهره نوزاد سوال می شود: “این هیولا مودار در خانه من چه می کند؟ آیا به درد من می خورد؟ بعدش چیکار میکنه؟ ” کودک پر از کنجکاوی است ، مطمئن نیست که آیا این موجود ممکن است باعث آسیب شود. اما به زودی کودک متوجه می شود که هاپوبی خطراست. آنچه در پی می آید انفجار خنده های مسری است. محققان معتقدند خنده در واقع ممکن است دریچه ای برای رهایی باشد وقتی ناراحتی و هیجان عدم قطعیت را تجربه می کنیم ، اما بدون ترس از آسیب.3
آنچه در ویدیوها نمی بینیم همان چیزی است که در طول زمان اتفاق می افتد. چند سال بعد ، چیزی که زمانی در مورد هاپو انگیز بود دیگر توجه کودک را به همان شکل جلب نمی کند. کودک پیش بینی رفتار سگ را آموخته است و دیگر توله سگ را سرگرم کننده نمی داند. در حال حاضر ، ذهن کودک درگیر کامیون های کمپرسی ، ماشین های آتش نشانی ، دوچرخه و اسباب بازی های جدیدی است که حواس را تحریک می کنند – تا زمانی که آنها نیز قابل پیش بینی شوند. بدون تنوع ، ما مانند بچه ها هستیم زیرا هنگامی که می فهمیم در آینده چه اتفاقی می افتد ، کمتر از این تجربه هیجان زده می شویم. همان قوانینی که در مورد توله سگ ها اعمال می شود ، در مورد محصولات نیز صدق می کند. برای جلب توجه ما ، محصولات باید دارای درجه جدیدی از تازگی باشند.
مغز ما در طول هزاران سال تکامل یافته است تا به ما در درک نحوه کار همه چیز کمک کند. پس از درک روابط علی ، این اطلاعات را در حافظه حفظ می کنیم. عادات ما به سادگی توانایی مغز برای بازیابی سریع واکنش رفتاری مناسب به روال یا روندی است که قبلاً آموخته ایم. عادات به ما کمک می کند تا توجه خود را برای چیزهای دیگر حفظ کنیم در حالی که به وظایفی که انجام می دهیم با اندکی فکر یا بدون آگاهی انجام می دهیم.
با این حال ، وقتی چیزی الگوی علت و معلولی را که ما انتظار داشتیم می شکند-وقتی با چیزی خارج از حد معمول مواجه می شویم-ناگهان دوباره از آن آگاه می شویم.4 تازگی باعث جلب توجه ما می شود ، ما را مجبور می کند توجه کنیم و – مانند نوزادی که برای اولین بار با یک سگ دوستانه برخورد می کند – به نظر می رسد آن را دوست داریم.

پاداش قبیله ای
ما گونه ای هستیم که به یکدیگر وابسته هستیم. پاداش های قبیله یا پاداش های اجتماعی ناشی از ارتباط ما با افراد دیگر است.
مغز ما متناسب با پاداش هایی است که به ما احساس پذیرش ، جذاب ، مهم و شامل بودن می دهد.
بسیاری از موسسات و صنایع ما بر اساس این نیاز به تقویت اجتماعی بنا شده اند. از گروه های مدنی و مذهبی گرفته تا ورزش های تماشاگران و برنامه های تلویزیونی “آب آشامیدنی” ، نیاز به احساس ارتباط اجتماعی ارزش های ما را شکل می دهد و بیشتر نحوه گذراندن وقت ما را هدایت می کند.
تعجبی ندارد که محبوبیت رسانه های اجتماعی افزایش یافته است. فیس بوک ، توییتر ، پینترست و چندین سایت دیگر در مجموع به بیش از یک میلیارد نفر پاداش های اجتماعی قدرتمند در یک برنامه متغیر ارائه می دهند. با هر پست ، توییت یا پین ، کاربران اعتبارسنجی اجتماعی را پیش بینی می کنند. پاداش های قبیله باعث می شود کاربران دیگر بازگردند و خواهان موارد بیشتری باشند.
سایتهایی که از پاداش های قبیله ای استفاده می کنند ، از آنچه آلبرت باندورا ، روانشناس “نظریه یادگیری اجتماعی” نامیده است ، بهره می برند.8باندورا قدرت مدل سازی را مورد مطالعه قرار داد و به توانایی ما در یادگیری از دیگران قدرت های ویژه ای نسبت داد. باندورا مشخص کرد افرادی که مشاهده می کنند کسی برای یک رفتار خاص پاداش می گیرد ، باورها و اقدامات بعدی خود را تغییر می دهند. باندورا همچنین نشان داد که این تکنیک به ویژه وقتی افراد رفتار افرادی را که شبیه خودشان هستند یا کمی با تجربه تر هستند (و بنابراین الگوها) مشاهده می کنند ، بسیار خوب عمل می کند.9 این دقیقاً همان نوع تقسیم بندی جمعیتی و سطح علاقه است که شرکت های رسانه های اجتماعی مانند فیس بوک و سایت های خاص صنعت ماننداستک اورفلو به صورت انتخابی از آن استفاده می کنند.
پاداش های شکاری
سالهاست که دانشمندان سعی کرده اند به سوال اصلی تکامل انسان پاسخ دهند: انسانهای اولیه چگونه غذا را شکار می کردند؟ اکثر زیست شناسان تکاملی بر این باورند که مصرف پروتئین حیوانی نقطه عطفی بود که منجر به تغذیه بهتر و در نهایت مغز بزرگتر شد. با این حال ، جزئیات تاکتیکی شکار همچنان مبهم است.12 ما می دانیم که اجداد ما نیزه ها و تیرهایی را برای شکار ساخته اند ، اما شواهد نشان می دهد که این سلاح ها فقط پانصد هزار سال پیش اختراع شده اند ،13 در حالی که ما بیش از 2 میلیون سال است که گوشت می خوریم.14 بنابراین ، چگونه در 75 درصد اول وجودمان شکار کردیم؟
به گفته دانیل لیبرمن ، زیست شناس تکاملی هاروارد ، ما شام خود را تعقیب کردیم. انسان های اولیه حیوانات را با استفاده از تکنیکی موسوم به “شکار مقاومتی” می کشتند ، روشی که هنوز در بین چند جوامع پیش از کشاورزی موجود باقی مانده است. یکی از این گروهها ، قوم سان آفریقای جنوبی ، با استفاده از تکنیکی شبیه به شیوه ای که لیبرمن معتقد است انسانها اکثریت قریب به اتفاق تاریخ گونه های ما را شکار می کردند ، به دنبال کودو (حیوان گوزنی بزرگ) می گردند. روشی که ما برای شکار شکار وحشی تکامل یافته ایم ممکن است توضیح دهد که چرا ما امروز مجبور به استفاده از محصولات خاصی هستیم.
در آفریقا تعقیب و گریز زمانی آغاز می شود که گروهی از شکارچیان سان یک گاو بزرگ کودو را از گله جدا می کنند. شاخ های سنگین این حیوان باعث کند شدن او می شود و او را نسبت به بچه های ماده چابک نمی کند. هنگامی که حیوان از گله جدا می شود ، یک شکارچی سان تنها شکار را آغاز می کند و با ثابت قدم گذاشتن حیوان از ترس جلو می رود. در ابتدا به نظر می رسد که مرد هرگز به جانور محدود نمی رسد. گاهی اوقات او تلاش می کند تا از طریق برس خشک حیوان را در معرض دید قرار دهد.
با این حال شکارچی می داند که می تواند از نقاط ضعف حیوان به نفع خود استفاده کند. کودو قدرتمند در دو سرعتهای کوتاه بسیار سریعتر است ، اما پوست کودو با خز پوشانده شده است و نمی تواند گرما را مانند پوست دونده دفع کند. به گفته لیبرمن ، “چهارپا نمی تواند همزمان نفس نفس بکشد و تپق بزند.”15 هنگامی که کودو باید برای نفس کشیدن متوقف شود ، شکارچی شروع به بستن می کند ، نه برای گرفتن آن بلکه برای خسته شدنش.
این جانور پس از ردیابی شدید هشت ساعت زیر تابش آفتاب آفریقا ، سرانجام آماده تسلیم شدن است و در کمال تسلیم شدن به سختی سقوط می کند. شکارچی نادر سان صد پوندی با کمی بیشتر از پشتکار خود و هدایای بیومکانیکی که تکامل به او داده است ، از این جانور قدرتمند پانصد پوندی بیشتر جلو می زند. شکارچی به سرعت و تشریفات جایزه خود را می کشد و رگ گردن حیوان سوراخ می کند تا بتواند به فرزندان و قبیله اش غذا بدهد.
با دو پا دویدن و نداشتن موهای بدن معمولی دیگر نخستی ها ، گونه های ما برتری بیشتری نسبت به پستانداران بزرگتر به دست آوردند. توانایی ما برای حفظ تعقیب مداوم به ما این ظرفیت را داد که بتوانیم بازی های بزرگ ماقبل تاریخ را شکار کنیم. با این حال شکار مداوم نه تنها به دلیل بدن ما امکان پذیر شد. تغییرات در مغز ما نیز نقش مهمی ایفا کرد.
در طول تعقیب و گریز ، دونده توسط خود تعقیب رانده می شود. همین سخت گیری ذهنی نیز سرنخ هایی را در منبع خواسته های سیری ناپذیر امروز ما فراهم می کند. قاطعیت قاطعانه ای که شکارچیان سان را وادار می کند تا به دنبال کودو باشند ، همان مکانیزمی است که باعث می شود ما تمایل و خرید داشته باشیم. اگرچه فاصله زیادی از بوته تا تاجران وجود دارد ، اما فرایندهای ذهنی شکار تا حد زیادی یکسان است.
جستجوی منابع نوع بعدی پاداش متغیر را تعیین می کند – پاداش های شکار.
نیاز به به دست آوردن اشیاء فیزیکی ، مانند غذا و سایر وسایلی که به بقای ما کمک می کند ، بخشی از سیستم عامل مغز ما است.
جایی که زمانی برای غذا شکار می کردیم ، امروز چیزهای دیگر را شکار می کنیم. در جامعه مدرن ، غذا را می توان با پول نقد خریداری کرد ، و اخیراً با تمدید ، اطلاعات به پول تبدیل می شود.
پاداش های شکار مدت ها قبل از ظهور کامپیوترها وجود داشت. با این حال امروزه ما نمونه های متعددی از پاداش های متغیر مرتبط با جستجوی منابع و اطلاعات را پیدا می کنیم که ما را مجبور می کند همان قاطعیت را داشته باشیم که شکارچی سان در حال تعقیب طعمه خود است.

در اینجا چند نمونه از محصولاتی وجود دارد که با استفاده از پاداش های شکار عادت ایجاد می کنند:
1.ماشین قمار
اکثر مردم می دانند که قمار به نفع کازینو یا کارگزار بسیار بیشتر از بازیکنان است. همانطور که ضرب المثل قدیمی می گوید: “برنده ی نمی‌کشی قمارخانه است.” با وجود این دانش ، صنعت قمار چند میلیارد دلاری همچنان در حال پیشرفت است.
.
2. توییتر
“خوراک” به یکی از اجزای اصلی بسیاری از محصولات آنلاین تبدیل شده است. جریان اطلاعات بی حد و حصر نمایش داده شده در یک رابط پیمایش ، پاداش قانع کننده ای برای شکار ایجاد می کند
شکل 23
3.پینترست
پینترست، شرکتی که به بیش از 50 میلیون کاربر ماهانه در سراسر جهان رسیده است ، همچنین از فید استفاده می کند ، اما با یک جلوه بصری.17سایت آنلاین پین بوردیک مجسمه مجازی از اجسام خواسته است. این سایت توسط انجمن کاربران خود تنظیم می شود که اطمینان می دهند در هر صفحه محتوای جذابی درج شده است.
کاربران پینتریست هرگز نمی دانند که در سایت چه چیزی پیدا خواهند کرد. برای ادامه جستجو و پیمایش آنها ، این شرکت از طراحی غیر معمول استفاده می کند. با پیمایش کاربر به پایین صفحه ، به نظر می رسد برخی از تصاویر قطع شده اند. تصاویر اغلب خارج از چشم انداز زیر تاشو مرورگر ظاهر می شوند. با این حال ، این تصاویر نمای اجمالی از آنچه در پیش است ارائه می دهند ، حتی اگر به سختی قابل مشاهده باشد.

5
سرمایه گذاری
با هم ، سه گرایش تازه توصیف شده بر اقدامات آینده ما تأثیر می گذارد: هرچه بیشتر برای چیزی تلاش کنیم ، به احتمال زیاد برای آن ارزش قائل می شویم. به احتمال زیاد ما با رفتارهای گذشته خود سازگار هستیم. و در نهایت ، ما ترجیحات خود را برای جلوگیری از ناهماهنگی شناختی تغییر می دهیم.
این گرایش های ما منجر به یک فرایند ذهنی می شود که به عقلانیت معروف است و در آن ما نگرش ها و باورهای خود را برای سازگاری روانی تغییر می دهیم. عقلانی شدن به ما کمک می کند تا دلایلی برای رفتارهایمان ارائه دهیم ، حتی اگر این دلایل توسط دیگران طراحی شده باشد.
در یک کنفرانس صنعت در سال 2010 ، جسی شل ، طراح بازی مشهور و استاد دانشگاه کارنگی ملون ، طرز تفکر عجیب و غریبی را که برخی از بازیکنان بصورت آنلاین نمایش می دهند بیان کرد.6 شل مافیا وارزرا بررسی کرد ، یکی از اولین موفقیت های زینگاست که مانند فارم ویل میلیون ها بازیکن را به خود جذب کرد.
“مطمئناً روانشناسی زیادی در اینجا وجود دارد ، زیرا اگر کسی می گفت:” سلام ، ما یک بازی مافیایی متنی خواهیم ساخت که بیش از 100 میلیون دلار درآمد دارد “، شما می گویید ،” من فکر نمی کنم تو این کار را خواهی کرد. ‘ درست؟” شل گفت ، منتقدان آن روز را که در ابتدا بازی آنلاین رایگان و در اصل متنی را رد کرده بودند ، هدایت کرد. با این حال ، زیگنااز درک خود از روانشناسی انسان برای ساخت محصول مقاومتی در آن زمان استفاده کرد.
جنگ های مافیایکی از اولین بازی هایی بود که از اطلاعات مربوط به دوستان فیس بوک بازیکنان استفاده کرد. “این دیگر فقط یک دنیای مجازی نیست. این دوستان واقعی شما هستند. ” شل گفت. “و شما بازی می کنید و به نوعی عالی است… اما بعد ، هی ، هی ، دوست واقعی من بهتر از من است. چگونه می توانم آن را برطرف کنم؟ خوب ، من می توانم مدت طولانی بازی کنم یا می توانم بیست دلار در آن بگذارم – آها! حتی بهتر است اگر این بیست دلار که من می گذارم چیزی را که می دانم درست است تأیید کند ، که من از هم اتاقی دانشگاهم، استیو ، بهترهستم. “
شل ادامه داد: “این را با ایده روانشناسی ترکیب کنید. … در مورد منطقی شدن ، که هر چیزی را که روی آن وقت بگذارید ، باور می کنید ، “این باید ارزشمند باشد. چرا؟ چون من وقت زیادی را صرف آن کرده ام! ‘ و بنابراین ارزش آن را دارد که بیست دلار به آن ضربه بزنم زیرا به زمانی که برای آن صرف کرده ام نگاه کنید. و اکنون که من بیست دلار لگد زدم ، باید ارزشمند باشد زیرافقط احمق خالیست دلار خرج چیزهای بی ارزش می کنند. “
توصیف شل از روند عجیب و غریب عقلانیت جنگ های مافیا به ما کمک می کند تا منطق عجیب و غریب نحوه تغییر ترجیحات خود را نشان دهیم. وقتی بازیکنان در فکر خرید هستند ، می دانند که خرج کردن پول برای چیزی که خوب نیست ، عاقلانه نیست. با این حال ، درست مانند روباهی که انگور را ترش می داند تا از ناامیدی خود در رسیدن به آن کاسته شود ، بازیکنان خریدهای خود را توجیه می کنند تا خود را در مورد چیزی که می خواهند حقیقت داشته باشد متقاعد کنند – یعنی اینکه آنها احمق نیستند. تنها راه حل این است که برای ادامه بازی پول پرداخت کنید.
تغییرات شناختی که منجر به تغییر رفتار می شود به تغییر در نحوه نگرش ما به محصولات و خدمات مورد استفاده کمک می کند. اما محصولات ایجاد کننده عادت چگونه برای سرمایه گذاری کاربران طراحی شده اند؟ چگونه یک محصول می تواند کاربران را متعهد به خدمات بداند تا زمانی که به یک عادت تبدیل شود؟
محتوا
هر بار که کاربران آی تونزاپل آهنگی به مجموعه خود اضافه می کنند ، روابط خود را با این سرویس تقویت می کنند. آهنگ های موجود در لیست پخش نمونه ای از نحوه افزایش محتوا ارزش خدمات است. نه آی تونزو نه کاربران آنها آهنگها را ایجاد نکرده اند ، اما هرچه کاربران محتوا بیشتری اضافه کنند ، کتابخانه موسیقی ارزشمندتر می شود .
با تجمیع محتوا با یک سرویس ، کاربران می توانند با موسیقی خود کارهای بیشتری انجام دهند و آی تونزبا یادگیری تنظیمات موردنظر خود با استفاده بهتر می شود. با ادامه سرمایه گذاری کاربران ، آهنگ های بیشتری نیز در چندین دستگاه اپل قابل دسترسی می شوند. در سال 2013 اپل فاش کرد که سرویس جدید رادیو آی تونز توصیه های شخصی موسیقی را بر اساس نوع موسیقی موجود در مجموعه های آی توتزکاربران ارائه می دهد. ویژگی جدید نمونه دیگری از نحوه انطباق و بهبود فناوری بر اساس سرمایه گذاری کاربران را ارائه می دهد.
محتوا همچنین می تواند توسط کاربران یک سرویس ایجاد شود. به عنوان مثال ، هر به روزرسانی وضعیت ، “دوست” ، عکس یا ویدئویی که در فیس بوک به اشتراک گذاشته می شود ، به جدول زمانی کاربر اضافه می کند و داستان تجربیات و روابط گذشته فرد را بازگو می کند. همانطور که کاربران به اشتراک گذاری و تعامل با اطلاعات مربوط به سرویس ادامه می دهند ، زندگی دیجیتالی آنها ثبت و بایگانی می شود.
مجموعه خاطرات و تجربیات ، در مجموع ، با گذشت زمان ارزشمندتر می شود و ترک خدمات با افزایش سرمایه گذاری شخصی کاربران در سایت ، سخت تر می شود.
6
با این کار قصد دارید چه کار کنید؟
مدل هوک به گونه ای طراحی شده است که مشکل کاربر را با راه حل طراح به طور مکرر وصل کند تا یک عادت ایجاد شود. این چارچوبی برای ایجاد محصولاتی است که نیازهای کاربران را از طریق مشارکت طولانی مدت برطرف می کند.
با گذراندن چرخه های مدل هوک ، کاربران یاد می گیرند که نیازهای خود را با محصول ایجاد کننده عادت برطرف کنند. قلاب های موثرکاربران را از اتکا به محرک های خارجی به پیوند ارتباطات ذهنی با محرک های داخلی تغییر می دهد. کاربران از حالتهای مشارکت کم به تعامل بالا ، از ترجیح کم به ترجیح بالا حرکت می کنند.
شما اکنون مجهز به استفاده از مدل هوک هستید تا این پنج سوال اساسی را برای ساختن قلاب های موثراز خود بپرسید:
1. کاربران واقعاً چه می خواهند؟ محصول شما چه دردی را تسکین می دهد؟ (ماشه داخلی)
2. چه چیزی کاربران را به سرویس شما می رساند؟ (محرک خارجی)
3. ساده ترین اقدامی که کاربران در انتظار پاداش انجام می دهند چیست و چگونه می توانید محصول خود را برای سهولت این عمل ساده کنید؟ (عمل)
4. آیا کاربران با دریافت پاداش برآورده شده اند اما هنوز تمایل بیشتری ندارند؟ (پاداش متغیر)
5. کاربران روی چه مقدار “کار” روی محصول شما سرمایه گذاری می کنند؟ آیا محرک بعدی را بارگیری می کند و مقدار ذخیره می کند تا محصول را با استفاده بهبود بخشد؟ (سرمایه گذاری)
ایجاد عادات می تواند نیروی خوبی باشد ، اما می تواند برای اهداف پلید نیز مورد استفاده قرار گیرد. هنگام ایجاد عادات کاربر ، تولیدکنندگان چه مسئولیتی دارند؟
بیایید اعتراف کنیم: همه ما در تجارت متقاعدسازی هستیم.1مبتکران محصولاتی تولید می کنند که مردم را متقاعد می کند آنچه را که ما می خواهیم انجام دهند. ما به این افراد کاربر می گوییم و حتی اگر آن را با صدای بلند نگوییم ، مخفیانه آرزو می کنیم که هر یک از آنها به طور شیطانی به هر چیزی که می سازیم وابسته شود. من حدس می زنم به همین دلیل است که شما شروع به خواندن این کتاب کرده اید.
کاربران فناوری های خود را با خود به رختخواب می برند.2وقتی بیدار می شوند ، اعلان ها ، توییت ها و به روز رسانی ها را بررسی می کنند ، حتی گاهی قبل از گفتن “صبح بخیر” به عزیزان خود. یان بوگوست ، خالق و استاد مشهور بازی ، موج فناوری های ایجاد کننده عادت را “سیگار این قرن” می نامد و از عوارض جانبی اعتیادآور و بالقوه مخرب آنها هشدار می دهد.3
بیایید انواع خالقانی را که نماینده چهار ربع ماتریس دستکاری هستند ، بررسی کنیم.

 

1. تسهیل کننده

 

وقتی چیزی را ایجاد می کنید که از آن استفاده می کنید و معتقدید زندگی کاربر را بهتر می کند ، شما یک عادت سالم را تسهیل می کنید. توجه به این نکته ضروری است که فقط شما می توانید تصمیم بگیرید که آیا واقعاً از محصول یا خدمات استفاده می کنید یا خیر و اینکه “بهبود مادی زندگی کاربر” در واقع با توجه به آنچه شما ایجاد می کنید به چه معناست.
اگر در هنگام پرسیدن این سوالات از خود و یا نیاز به واجد شرایط بودن یا توجیه پاسخ های خود ، دچار تردید می شوید ، دست بردارید! رد شدید. شما باید واقعاً بخواهید از محصول استفاده کنید و معتقد باشید که این محصول برای زندگی شما و همچنین کاربران شما مفید است.

2. دستفروش
جاه طلبی های سرسختانه نوع دوستی گاهی اوقات می تواند از واقعیت پیشی بگیرد. اغلب ، طراحان فناوری دستکاری انگیزه قوی ای برای بهبود زندگی کاربران خود دارند ، اما هنگامی که تحت فشار قرار می گیرند ، اعتراف می کنند که در واقع از خلاقیت های خود استفاده نمی کنند. محصولات مقدس تر آنها اغلب سعی می کنند با وارد کردن مشوق های اصلی مانند نشان ها یا امتیازهایی که در واقع برای کاربران آنها ارزشی ندارد ، کارهایی را انجام دهند که هیچ کس واقعاً نمی خواهد انجام دهد.
برنامه های تناسب اندام ، وب سایت های خیریه و محصولاتی که ادعا می کنند کار سخت را ناگهان به سرگرمی تبدیل می کنند ، اغلب در این ربع قرار می گیرند. احتمالاً رایج ترین مثال دستفروشان در تبلیغات است.

3. سرگرم کننده
گاهی اوقات سازندگان محصولات فقط می خواهند سرگرم شوند. اگر خالقان یک فناوری اعتیادآور بالقوه چیزی را بسازند که از آن استفاده می کنند اما نمی توانند با وجدان خوب زندگی کاربران را بهبود بخشد ، آنها سرگرمی ایجاد می کنند.
سرگرمی هنر است و به خاطر خود اهمیت دارد. هنر شادی را به ارمغان می آورد ، به ما کمک می کند جهان را متفاوت ببینیم و ما را با وضعیت انسانی مرتبط می کند. همه اینها کارهای مهم و قدیمی هستند. اما سرگرمی ویژگی های خاصی دارد که کارآفرین ، کارمند و سرمایه گذار هنگام استفاده از ماتریس دستکاری باید از آنها مطلع باشند.
4. فروشنده
ایجاد محصولی که طراح معتقد نیست زندگی کاربران را بهبود می بخشد و خود او از آن استفاده نمی کند ، استثمار نامیده می شود.
در غیاب این دو معیار ، احتمالاً تنها دلیلی که طراح کاربران را به خود جذب می کند این است که پول بیاندازند. به طور حتم می توان اعتیاد کاربران را به رفتارهایی جلب کرد که چیزی بیشتر از برداشت پول نقد ندارند. و در جایی که پول نقد وجود داشته باشد ، کسی خواهد بود که مایل به گرفتن آن است.

برای کمک به شما ، به عنوان طراح فناوری ایجاد عادت ، در ارزیابی اخلاقیات نحوه دستکاری کاربران ، تعیین اینکه کار شما در کدام یک از چهار دسته قرار می گیرد مفید است. آیا شما تسهیل کننده ، دستفروش ، سرگرم کننده یا فروشنده هستید؟
تسهیل کنندگاناز محصول خود استفاده کنند و معتقدند که می تواند زندگی مردم را به طور مادی بهبود بخشد. آنها بیشترین شانس موفقیت را دارند زیرا از نزدیک نیازهای کاربران خود را درک می کنند.
دستفروشانبر این باورند که محصول آنها می تواند زندگی مردم را به طور مادی بهبود بخشد ، اما خود آنها از آن استفاده نمی کنند. آنها باید مراقب تمسخر و عدم اصالت ناشی از ایجاد راه حل برای افرادی باشند که از قبل آنها را نمی فهمند.
سرگرمی هااز محصول خود استفاده کنید اما باور نکنید که می تواند زندگی مردم را بهبود بخشد. آنها می توانند موفق باشند ، اما بدون بهبود زندگی دیگران به نحوی ، محصولات سرگرمی اغلب فاقد قدرت ماندگار هستند.
دلال هانه از محصول استفاده کنید و نه اعتقاد داشته باشید که می تواند زندگی افراد را بهبود بخشد. آنها کمترین شانس را برای موفقیت طولانی مدت دارند و اغلب خود را در موقعیت های نامناسب اخلاقی می بینند.

7

مطالعه موردی: برنامه کتاب مقدس

شرکت های نوپا طاقت فرسا هستند و تنها خوش شانس ترین آنها قبل از رسیدن به موفقیت استقامت می کنند. اگر فقط برای شهرت یا ثروت بسازید ، احتمالاً هیچ کدام را نخواهید یافت. با این وجود ، اگرهدفتان معنادارباشد ، ممکن نیست گمراه شوید.
مدل هوک یک چارچوب مبتنی بر روانشناسی انسان و بررسی دقیق موفق ترین محصولات ایجاد کننده عادت امروزی است. اکنون که از مدل و روانشناسی علت انجام کارهایی که انجام می دهید آگاهی دارید ، بیایید نحوه بررسی همه این موارد را در یکی از محبوب ترین برنامه های جهان مطالعه کنیم. این که آیا با ماموریت برنامه ای که در زیر توضیح داده شده است موافق هستید یا نه ، مهم نیست. درس اینجا این است که چگونه یک شرکت فناوری عادت کاربر را ایجاد کرد در حالی که به دعوت اخلاقی موسس وفادار بود.
اغلب اوقات برنامه ای قدرت این را ندارد که فردی را از باشگاه استریپ دور نگه دارد. با این حال به گفته بابی گروین والد ، مدیرعامل یوورژن، این دقیقاً همان چیزی است که فناوری او انجام داده است. گروین والد می گوید یکی از کاربران برنامه آیات کتاب مقدس خود وارد مشاغل بد شهرتی شد که ناگهان ، ظاهراً از آسمان خارج شد ، با تلفن خود اعلانی دریافت کرد. “خدا سعی می کند چیزی به من بگوید!” گروین والد گفته کاربر را به یاد می آورد. “من فقط وارد یک استریپ کلوب شدم – و ، مرد ، – کتاب مقدس فقط به من پیام داد!”
در جولای 2013 یوورژن یک نقطه عطف عظیم برای این برنامه اعلام کرد و آن را در قشر کمیابی از شرکت های فناوری قرار داد. برنامه ساده کتاب مقدس در بیش از 100 میلیون دستگاه بارگیری شده است و در حال افزایش است.1 این نرم افزارمی گوید هر 1.3 ثانیه یک نصب جدید رخ می دهد.
به طور متوسط ، شصت و شش هزار نفر در هر ثانیه برنامه را باز می کنند-و گاهی اوقات نرخ باز شدن آن بسیار بیشتر است. گروین والد می گوید ، هر یکشنبه ، مبلغان در سراسر جهان به جماعت می گویند که “کتاب مقدس یا برنامه یوورژن خود را بیرون بیاورید. و ما شاهد جهش عظیمی هستیم. “
بازار برنامه های مذهبی به شدت رقابتی است. جستجوی کلمات کتاب مقدس در فروشگاه نرم افزاراپل، 5185 نتیجه را نشان می دهد. اما در میان همه گزینه ها ، به نظر می رسد که برنامه کتاب مقدس یوورژن شده است و در بالای لیست قرار دارد و دارای بیش از 641،000 نظر است.
چگونه یوورژن بر «کلام خدا» دیجیتالی مسلط شد؟ به نظر می رسد پشت موفقیت برنامه بسیار بیشتر از غیرت تبلیغی وجود دارد. این یک مطالعه موردی است که چگونه فناوری می تواند با پیوند دادن اصول روانشناسی مصرف کننده با جدیدترین تجزیه و تحلیل داده های بزرگ ، رفتار را تغییر دهد.
به گفته خودی های صنعت ، کتاب مقدس یوورژن می تواند ارزش یک بسته را داشته باشد. ژول مالتز ، که شریک عالی درآی وی پی است ، به من گفت: “به عنوان یک قاعده کلی ، شرکتی با این اندازه می تواند دویست میلیون دلار به بالا ارزش داشته باشد.”
مالتز باید بداند. شرکت او در جولای 2013 سرمایه گذاری خود را در یک برنامه پیش درآمد دیگر ، اسنپ چت، با ارزش 800 میلیون دلار اعلام کرد.2مالتز قیمت را با اشاره به ارزش گذاری هر کاربر دیگر شرکت های فناوری مانند فیس بوک ، اینستاگرام و توییتر توجیه می کند ، که هرکدام قبل از کسب سود ، مبلغ سرمایه گذاری نجومی را به خوبی سفارش می کردند. مالتز سریع افزود: “البته ، این فرض را بر این می گذارد که شرکت می تواند از طریق تبلیغات درآمد کسب کند.”
گروین والد مردی سریع فکر و سریع صحبت است. در طول مکالمه ما ، او آمار را در زمان واقعی ارائه کرد ، و هر زمان که داده های مربوطه روی صفحه وی ظاهر می شد ، خود را در میانه مدت متوقف می کرد. همانطور که گروین والد در مورد بهترین شیوه های توسعه برنامه های تلفن همراه موعظه می کند ، باید گاهی اوقات او را وقف سوالات روشن تر کنم. وقتی شهادت می دهد که در ساختن برنامه خود چه آموخته است ، کلمات من بر اشتیاق او غلط می خورد. او با همان ذوق و شوق من تصور می کنم که او ممکن است کتاب مقدس را اعلام کند.
“برخلاف سایر شرکتها ، وقتی شروع به کار کردیم ، ما برای خوانندگان حوزه علمیه کتاب خوان کتاب مقدس نمی ساختیم. یوورژن طراحی شده بود که همه می توانستند از آن استفاده کنند. موفقیت برنامه کتاب مقدس به زبان ایجاد عادت تقسیم می شود که بیشتر در کتاب های درسی روانشناسی دیده می شود. نشانه ها ، رفتارها و پاداش های برقراری ارتباط با خداوند نشانه ای از گلوله است و برای بحث ما آماده است.
گروین والد می گوید: “راهنمای مطالعه کتاب مقدس چیز جدیدی نیست.” مردم مدتها قبل از آمدن ما با قلم و کاغذ از آنها استفاده می کردند. ” اما به زودی متوجه می شوم ، برنامه کتاب مقدس بسیار بیشتر از یک راهنمای مطالعه تلفن همراه است.
در واقع نسخه اول یوورژن اصلا موبایل نبود. گروین والد توضیح می دهد: “ما در ابتدا به عنوان یک وب سایت رومیزی شروع به کار کردیم ، اما این واقعاً مردم را با کتاب مقدس درگیر نکرد.” “تا زمانی که نسخه موبایل را امتحان نکردیم ، متوجه تفاوت افراد ، از جمله خودمان شدیم که بیشتر به کتاب مقدس روی آوردند زیرا در دستگاهی بود که همیشه همراه خود داشتند.”
این تعجب آور نیست. مدل رفتار مه (به فصل 3 مراجعه کنید) اشاره می کند که برای وقوع یک اقدام ، کاربران باید یک محرک را دریافت کرده و انگیزه و توانایی کافی برای تکمیل آن را داشته باشند. اگر هریک از این عناصر در لحظه به وجود آمدن ماشه مفقود یا کافی نباشند ، این عمل انجام نمی شود.
همه کاره بودن کتاب مقدس باعث می شود تا نسبت به نسخه قبلی وب سایت خود دسترسی بیشتری داشته باشد و به کاربران این امکان را می دهد که برنامه تلفن همراه را هنگام فعال شدن با دستورات کشیش یا احساس الهام در سایر لحظات در طول روز باز کنند. کاربران آن آن را به همه جا می برند و کتاب مقدس را حتی در مکانهای غیرمقدس می خوانند. این شرکت فاش کرد که 18 درصد از خوانندگان از برنامه انجیل در حمام استفاده می کنند.
8
آزمایش عادت و کجا باید به دنبال فرصت های ایجاد عادت بود

آزمایش عادت همیشه به یک محصول زنده نیاز ندارد. با این حال ، نتیجه گیری واضح بدون دیدگاه جامع در مورد نحوه استفاده مردم از سیستم شما دشوار است. در مراحل زیر فرض بر این است که شما یک محصول ، کاربران و داده های معنی دار برای کاوش دارید.
مرحله 1: شناسایی کنید
سوال اولیه برای آزمایش عادت این است که “کاربران عادی محصول چه کسانی هستند؟” به یاد داشته باشید ، هرچه بیشتر از محصول شما استفاده شود ، احتمال ایجاد عادت کاربر بیشتر می شود.
ابتدا تعریف کنید که کاربر فداکار به چه معناست. هر چند وقت یکبار شخص باید از محصول شما استفاده کند؟
پاسخ به این سوال بسیار مهم است و می تواند دیدگاه شما را تا حد زیادی تغییر دهد. داده های عمومی موجود از محصولات یا راه حل های مشابه می تواند به تعریف کاربران و اهداف تعامل شما کمک کند. اگر داده ها در دسترس نیست ، باید مفروضات تعلیمی را انجام داد – اما واقع بین و صادق باشید.

مرحله 2: تدوین
فرض کنید چند کاربر را شناسایی کرده اید که معیارهای کاربران عادی را رعایت می کنند. با این وجود چند کاربر از این دست کافی است؟ قانون کلی من 5 درصد است. اگرچه میزان کاربران فعال شما برای حفظ تجارت شما باید بسیار بیشتر باشد ، اما این یک معیار اولیه خوب است.
با این حال ، اگر حداقل 5 درصد از کاربران شما محصول شما را آنقدر ارزشمند نبینند که بتوانند به اندازه ای که پیش بینی کرده اید از آن استفاده کنند ، ممکن است مشکلی داشته باشید. یا کاربران اشتباه را شناسایی کرده اید یا محصول شما باید به صفحه طراحی برگردد. اگر از این محدوده فراتر رفته اید و کاربران عادی خود را شناسایی کرده اید ، گام بعدی این است که قدم هایی را که با استفاده از محصول شما برداشته اند تدوین کنید تا بفهمید چه چیزی آنها را دچار مشکل کرده است.
مرحله 3: اصلاح کنید
مسلح به بینش های جدید ، وقت آن است که محصول خود را مجدداً ملاحظه کنید و راه هایی را برای هدایت کاربران جدید در همان مسیر عادت که توسط طرفداران انتخاب شده است ، مشخص کنید. این ممکن است شامل به روز رسانی قیف ثبت نام ، تغییرات محتوا ، حذف ویژگی یا تأکید بیشتر بر ویژگی موجود باشد. توییتر از بینش های بدست آمده از مرحله قبل برای تغییر روند سوار شدن خود استفاده کرد و کاربران جدید را تشویق کرد تا بلافاصله دیگران را دنبال کنند.
تست عادت یک فرایند مستمر است که می توانید با هر ویژگی جدید و تکرار محصول پیاده سازی کنید.
تغییر رابط
تغییرات تکنولوژیکی اغلب فرصت هایی برای ساخت قلاب های جدید ایجاد می کند. با این حال ، گاهی اوقات هیچ تغییر فناوری مورد نیاز نیست.
بسیاری از شرکت ها با شناسایی چگونگی تغییر تعاملات کاربران می توانند روال جدیدی ایجاد کنند ، موفق به ایجاد عادت جدید شده اند.
هر زمان که تغییر عظیمی در نحوه تعامل مردم با فناوری رخ می دهد ، انتظار داشته باشید که فرصت های زیادی را برای برداشت آماده کنید. تغییرات در رابط به طور ناگهانی انواع رفتارها را آسان تر می کند. متعاقباً ، هنگامی که تلاش مورد نیاز برای انجام یک اقدام کاهش می یابد ، استفاده از آن تمایل به انفجار دارد.
سابقه ای طولانی از مشاغل فناوری با کشف اسرار رفتاری که به دلیل تغییر در رابط کاربری قابل مشاهده است ، ثروت خود را به دست آورد. اپل و مایکروسافت با تبدیل پایانه های ناهنجار به رابط کاربری گرافیکی خوشایندمصرف کننده که توسط مصرف کنندگان اصلی قابل دسترسی است ، موفق شدند. گوگل رابط کاربری جستجو را در مقایسه با رقبای سنگین تبلیغاتی و استفاده از آنهامانندیاهو ساده کرده است. و لیکوس فیس بوک و توییتر بینش های رفتاری جدید را به رابط هایی تبدیل کرده اند که تعاملات اجتماعی آنلاین را ساده می کند. در هر مورد ، یک رابط کاربری جدید ، اقدامی را آسان تر کرد و حقایق شگفت انگیزی را در مورد رفتارهای کاربران آشکار کرد.
اخیراً ، اینستاگرام و پینترست از بینش های رفتاری ناشی از تغییرات رابط استفاده کرده اند. توانایی پینترست در ایجاد یک بوم غنی از تصاویر-با استفاده از تغییرات رابط کاربری پیشرفته-بینش های جدیدی در مورد ماهیت اعتیادآور یک فهرست آنلاین نشان داد. برای اینستاگرام ، تغییر رابط کاربری ، دوربین های یکپارچه با تلفن های هوشمند بود. اینستاگرام کشف کرد که فیلترهای کم فناوری آن باعث می شود عکس های تلفن های هوشمند با کیفیت پایین نسبتا عالی به نظر برسند. ناگهان گرفتن عکس های خوب با تلفن آسان تر شد. اینستاگرام از بینش های تازه کشف شده خود برای به کارگیری لشگری از کاربران خشونت آمیز استفاده کرد. هم با پینترست و هم با اینستاگرام ، تیم های کوچک نه با شکستن چالش های فنی سخت ، بلکه با حل مشکلات متقابل متداول ، ارزش زیادی به دست آوردند. به همین ترتیب ، صعود سریع دستگاه های تلفن همراه ، از جمله رایانه های لوحی ،
برای کشف جایی که رابط ها در حال تغییر هستند ، پل بوخیت ، شریک وای کامبینیتور، کارآفرینان را تشویق می کند تا “در آینده زندگی کنند”.10تعدادی از تغییرات رابط تنها چند سال دیگر باقی مانده است. فناوری های پوشیدنی مانند عینک گوگل، عینک واقعیت مجازی لوکوس ریفت و ساعت هوشمند پِبل وعده تغییر نحوه تعامل کاربران با دنیای واقعی و دیجیتال را می دهند. با انتظار برای پیش بینی محل تغییر رابط ها ، طراح کارآفرین می تواند روشهای جدیدی را برای ایجاد عادات کاربر کشف کند.

برخی از مردم از اعتماد
به نفس مورد نیاز برای تحقق رویاهایشان کم هست..

بسیاری از ارزشمندترین لحظات زندگی در یک لحظه می آیند و می روند. ما سعی می کنیم این خاطرات را در عکس ها ثبت کنیم ، اما اگر دوربین ما دور از دسترس باشد یا برای گرفتن عکس خیلی دست و پا گیر باشد ، آن لحظه ها را برای همیشه از دست می دهیم. اپل تشخیص داد که می تواند با سهولت این فرایند به صاحبان آیفون کمک کند تا عکس های بیشتری بگیرند. این شرکت برنامه دوربین را مستقیماً از صفحه قفل بدون نیاز به رمز عبور راه اندازی کرد. در مقایسه با تعداد مراحل مورد نیاز برای دسترسی به برنامه های عکس در سایر تلفن های هوشمند ، حرکت ساده دوربین عادی آیفون به آن یک انحصار مجازی را به عنوان راه حل مناسب کاربران در هر زمان که نیاز به عکاسی سریع دارند نیاز دارد.

مردم چگونه رویاهای خود را کشف می کنند؟ با رویاپردازی! این ممکن است بیش از حد ساده به نظر برسد ، اما از آنجا شروع می شود. قدرت تخیل، خاکی است که رویایی را زنده می کند. آلبرت اینشتین ، فیزیکدان برنده جایزه نوبل ، یک رویاپرداز و متفکر ، ارزش قدرت تخیل را درک کرد. او گفت: “وقتی خودم و روش های فکری خود را بررسی می کنم ، به این نتیجه می رسم که موهبت تخیل برای من بیشتر از استعداد، در جذب دانش مثبت معنی داشته است.” اینشتین تخیل خود را “کنجکاوی مقدس” نامید.

برخی از افراد فاقد تخیل
برای رویاپردازی هستند

سرفصل های کتاب

سوال مالکیتفصل اول
  • واقعیت جدید
سوال وضوحفصل دوم
سوال واقعیتفصل سوم
سوال اشتیاقفصل چهارم
سوال مسیرفصل پنجم
سوال‌های همراهانفصل ششم
سوال هزینهفصل هفتم
سوال ایستادگیفصل هشتم
سوال رضایتفصل نهم
سوال اهمیتفصل دهم
نگاهی به گذشته ...نگاهی به آیندهکلام آخر
  • صاحب اخبار بد خود باشید
  • سرعت همه چیز را تغییر می‌دهد
  • چگونه بگوییم متاسفم
  • همه را در خط مقدم قرار دهید
  • یک نفس عمیق بکش