محصولات موفق با اجرای پی در پی چرخه عادت به هدف نهایی خود یعنی درگیر کردن کاربر و انگیزش می رسند و کاربران را به استفاده مکرر از محصول وا میدارند، بدون اینکه به تبلیغات پر هزینه نیاز داشته باشند.
فناوری های عادت ساز از رفتارهای قبلی کاربر استفاده می‌کنند تا بتوانند بعداً محرک خارجی را به جریان بیندازد
هرچی کاربران زمان و انرژی بیشتری در محصول یا خدمتی سرمایه‌گذاری کنند بیشتر برای آن ارزش قائل می شوند. شواهد محکمی وجود دارد که نشان می‌دهد زحمات ما منجر به ایجاد عشق میشود.
آدم ها معمولاً در زمانی تصمیم گیری کنار بخشی از اطلاعات لنگر می‌اندازند.
هدف نهایی هر محصول عادت ساز برطرف کردن درد کاربر با ایجاد تناظر است .به گونه‌ای که کاربر محصول یا خدمت شرکت را منشا تسکین بداند.
محصولاتتان را آنقدر ساده کنید که کاربران برای استفاده از آن هیچ نیازی به آموزش نداشته باشد، در این صورت پیروز بی چون و چرای عرصه رقابت‌ خواهید بود.

مقدمه:

شرکت هایی که وابستگی های شدید در کاربران خود ایجاد می‌کنند از مزایای متعددی برخوردار می شوند این شرکت‌ها محصولشان را به محرک های درونی گره می زنند. در نتیجه بدون هیچ انگیزش خارجی سروکله کاربران پیدا میشود.

شرکتهای عادت ساز به جای تکیه بر بازاریابی پرهزینه خدماتشان را به احساسات و کارهای روزمره کاربران پیوند می زند مثلاً وقتی کاربران کمی حوصله شان سر میرود و بلافاصله توییتر را باز میکنند پای عادتی در میان است.

وقتی احساس تنهایی سراغشان می آید پیش از اینکه تفکر عقلانی به جریان بیفتد به مرور کردن صفحه فیس‌بوکشان می‌کند سوالی به ذهنشان می رسد و پیش  از اینکه به مغز خودشان رجوع کنند ،سراغ گوگل می روند.

راه حلی برنده می شود که زودتر به ذهن  برسد.

در دوره ساخت محصولات عادت ساز به بررسی مزیت های رقابتی محصولات عادت ساز می پردازیم و چگونگی ساخت آن را به شما آموزش می دهیم.

اگر رفتارهای برنامه ریزی شده ما تا این حد در اقدامات روزمره مان تعیین کننده اند، قطعاً تحت کنترل در آوردن قدرت این عادت ها می تواند محیطی برای صنعت باشد. در واقع عادت ها برای کسانی که بتوانند واقعاً به آنها شکل بدهند می تواند بسیار مفید باشد.

محصولات و خدمات عادت ساز رفتار کاربران را تغییر می‌دهند و کاربران را به طور طبیعی و خود به خود وارد تعامل می کند. هدف اثرگذاری در مشتریان است به نحوی که خودشان، بارها و بارها، به سراغ ای محصول شما بروند. بدون اینکه نیازی به فراخوانی های آشکار اقدام مثل تبلیغات یا مشوق‌های فروش باشد.

پرده برداری از محرک های اینستاگرام :

بخش بزرگی از موفقیت اینستاگرام چیزی که میلیونها کاربر آن را تقریباً هر روز بر می گرداند توانایی این شرکت در درک محرک های کاربرانش است.

برای کسانی مثل یین، اینستاگرام لنگرگاهی برای احساسات و الهامات است. خاطره ای مجازی که در پیکسل ها محبوس شده است.

استفاده از اینستاگرام با محرک خارجی شروع شد. توصیه از یکی از دوستان و چندین هفته استفاده مکرر پیش از اینکه به کاری ثابت تبدیل بشود.

هر بار که یین  صحنه ای  شکار می کند ، آن را در فیس‌بوک و توییتر با دوستانش به اشتراک می‌گذارد. اولین باری را که با عکسی در اینستاگرام مواجه شدید در نظر بگیرید آیا توجه شما را به خود جلب کرد ؟ آیا کنجکاوی شما را برانگیخت آیا از شما می خواست که کاری بکنید؟

این عکس ها  نقش محرک خارجی رابطه مبنا را ایفا می‌کنند. آگاهی را افزایش می‌دهند و سرنخ نصب برنامه و استفاده از آن را به دست دیگران می دهند. اما عکسهای اینستاگرام که در فیس بوک و توئیتر منتشر می شد تنها محرک های خارجی برانگیزاننده کاربر جدید نبودند.

کسان  دیگری از طریق رسانه ها و وبلاگ های این برنامه را شناختند یا از طریق جایگاه ویژه‌ای که شرکت اپل در فروشگاه برنامه‌هایش به اینستاگرام می داد که  همگی محرک های خارجی اعتباری اند.

اینستاگرام پس از نصب شدن روی دستگاه کاربر می توانست  از محرک‌های خارجی طلب شده بهره ببرد. آیکون برنامه روی صفحه نمایش تلفن کاربر و اعلان هایی که درباره مطالب جدید دوستان برای کاربران فرستاده می شد آن ها  را به بازگشت به برنامه فرامی خواند.

اینستاگرام پس از استفاده مکرر پیوندهای مستحکمی با محرک های داخلی برقرار کرد و چیزی که زمانی برای بسیاری از کاربران صرفاً حواس‌پرتی کوچک بود به بخشی از کار روزمره آنها تبدیل شد.

ترس از دست رفتن تصویر لحظه ای خاص است که در وجود کاربر زبان می کشد این احساس محرک درونی است که کاربران را به اینستاگرام بازمی‌گرداند تا با شکار  آن لحظه این درد را  تسکین دهند.

وقتی کاربر ها به استفاده از این برنامه ادامه می دهند محرک های  درونی جدید شکل می گیرند.

اما اینستاگرام چیزی ورای جایگزینی ساده برای دوربین است.

اینستاگرام شبکه اجتماعی است .این  برنامه با کمک به برقراری ارتباط بین کاربران اشتراک عکس و تبادل شوخی‌های سرخوشانه به رفع کسلی کاربران کمک می کند. اینستاگرام هم مانند بسیاری از شبکه های اجتماعی تسکین دهنده درد روز افزون ترس از جا ماندن است.

در مورد اینستاگرام پیوندهایی که با محرک‌های داخلی ایجاد می‌شود شالودهی برای شکل‌گیری عادت های جدید فراهم می‌آورد.

حالا وقتی درک ساز و کاری برقراری پیوند بین مشکلات کاربران و راه‌حل خودتان از طریق استفاده از گامی بعدی محصولات یا خدمات عادت ساز است.

سوالات

• مدل کسب و کار شما به چه عادت هایی نیاز دارد؟
•  کاربران برای حل چه مشکلی به سراغ محصول شما می آیند؟
•  کاربرانِ درحال حاضر آن مشکل را چگونه حل می کنند و چرا به راه حل نیاز است؟
•  انتظار دارید که کاربران هر چند وقت یک بار به سراغ محصولتان بیاینذ؟
•  چه رفتار کاربری را می‌خواهید به عادت تبدیل کنید؟
• کاربر محصول شما کیست؟
• کاربر های شما  واقعاً از شما چه میخواهند؟
• محصول شما چه دردی را تسکین می‌دهد؟
•  چه  چیزی کاربران را به سوی محصولتان می‌کشاند؟
•  ساده ترین اقدامی که کاربران در انتظار پاداش انجام میدهند چیست؟
• چطور می‌توانید محصولتان را ساده تر کنیم تا این اقدام آسان‌تر شود؟
•  آیا کاربران از پاداش داده شده راضی اند و همچنان هم طالب مقدار بیشتری از آنند؟
•  کاربران چه خرده کاری در محصولتان سرمایه گذاری می‌کنند؟
•   آیا این کار محرک بعدی را بارگذاری می کند و باعث انباشته شدن ارزش می‌شود و محصول را به مرور بهتر میکند؟
•  کاربر درست پیش از عادت موردنظر شما مشغول چه کاری است؟
•  کاربران  شما کدام محرکه داخلی را بیشتر از بقیه تجربه می‌کنند؟
• جریان کاری کاربران خود را مرور کنید. کاربرانتان چه خرده کارهایی برای افزایش احتمال بازگشتشان انجام می دهند؟
•  چقدر طول میکشد تا محرک بارگذاری شده کاربران تا را مجدداً جذب کند؟
• چگونه می‌توانید تاخیر ها  را کاهش دهید تا زمان هر بار طی شدن چرخه عادت کمتر شود؟
• فکر کنید کجای ماتریس دست کاری قرار دارید. آیا از محصول یا خدمت خود استفاده می کنید؟
•  آیا محصولتان در رفتارهای مثبت اثرگذار است یا رفتارهای منفی؟
•  محصول یا خدمات شما چه حسی به شما میدهد؟
•  از خودتان بپرسید آیا به تأثیری که در رفتار دیگران می گذارید افتخار می‌کنیم یا خیر؟
• مخاطب هدف اصلی
• چه چیزی به مخاطب ارائه می دهید؟
• چه چیزی عاید مخاطب می شود؟