توضیحات
دوره حرفه ای و کاربردی خلق ایده های ماندگار : از رویا تا واقعیت
“سفر فراتر از یک رویای شیرین “
نوآوری قرار دادن دو چیز موجود در کنار یکدیگر به روشی جدید است.
ارزش یک ایده در استفاده از آن نهفته است.
دانش باعث نوآوری می شود.نوآوری باعث بهره وری می شود.و بهره وری رشد اقتصادی به همراه می آورد.نوآوری انگیزه برای شکستن وضع موجود و ایجاد توسعه جدید در جایی است که افراد کمی جسارت کرده اند.
خلاقیت فکر کردن در مورد چیز های جدید است نوآوری انجام کار های جدید است.
راز تغییر این است که تمام انرژی تان برای ساختن چیز های جدید متمرکز کنید نه جنگیدن با چیز های قدیمی.
بهترین راه برای پیش بینی آینده ایجاد آن است.و نوآوری پیشرفت در برابر سنت است.
بیشتر نوآوری ها مستلزم کمی بهتر انجام دادن کارهایی است که هر روز انجام می دهیم
به جای اینکه چیز کاملا جدید و متفاوت ایجاد کنیم.
آن ها همیشه می گویند زمان همه چیز را تغییر می دهد اما در واقع شما باید آن ها را تغییر دهید.
وقتی به دنبال نوآوری هستید جسورانه شکست بخورید.نوآوری می تواند یک روند بی نظم و آشفته باشدآن را در آغوش بگیریدو از شکست هایتان درس بگیرید.
مقدمه:
خیلی از ما به دنبال این سؤال هستیم که ایدههای خوب واقعاً از کجا به ذهن افراد خطور میکند. دوست داریم خلاقتر از دیگران باشیم، ایدههای بهتری مطرح کنیم و در سازمانهایی باشیم که نوآوری بیشتری داشته باشند. شاید بهتر باشد نسبت به این موضوع دیدی محیطی داشته باشیم و بررسی کنیم در چه فضاهایی، میزان خلاقیت و نوآوری افراد بهطور خارقالعادهای بالاتر میرود؟
درصورتیکه خوب بررسی کنیم میبینیم در چنین فضاهایی چند الگوی مشخص وجود دارد که در تمامی آنها تکرار میشوند. یکی از این الگوها، ایدهپردازی تدریجی است. کمتر پیش میآید که ایدههای بکر و استثنایی یکباره به فرد الهام شوند. ایدههای خوب معمولاً دو یا سه یا حتی ده تا بیست سال در پس ذهن خاک میخورند تا درنهایت صاحب ایده مطمئن میشود که میتواند در جهت صحیحی از آن استفاده کند. یکی از دلایل این موضوع آن هست که ایدههای خوب معمولاً از ترکیب چند ایده کوچک به دست میآید. در طول تاریخ نوآوری بسیاری از افراد یک ایده نصف و نیمه داشتهاند. یکی از این داستانهای معروف دراینباره به پیدایش صفحات وب به دست سر تیموتی جان برنرزلی برمیگردد. برنرزلی به مدت ده سال بر روی این پروژه کار کرد. ابتدای راه دقیقاً نمیدانست که قصد دارد چه چیزی را ابداع کند. به همین خاطر یک پروژه کوچک و فرعی ایجاد کرد تا بتواند دادههای خود را بهتر سازماندهی کند. بعد از مدتی ایده قبلی را دور ریخت و روی موضوع دیگری متمرکز شد و حدوداً ده سال گذشت تا ایده صفحات وب تا این حد به تکامل برسد. در واقع بیشتر ایدهها این مسیر را طی میکنند و زمان زیادی را میطلبد تا به بلوغ برسند. نکته دیگری که در رابطه با این الگو مهم است این است که ایدههای کوچک باید باهم ترکیب شوند و بر رویهم تأثیر بگذارند. گاهی یک ایده کوچک در ذهن شخص دیگری میتواند در ترکیب با ایدهی اولیه که در ذهن ما هست به یک ایده خارقالعاده تبدیل شود. باید راهی پیدا کنیم تا این ایدههای کوچک و اولیه را باهم ترکیب کنیم و به نتیجه برسانیم. دورهمنشینی در قهوهخانههای قدیمی و برپایی محافل روشنفکری در دورههای گذشته اصولاً به همین منظور بوده است. چون افراد میتوانستند در چنین فضاهایی به تبادل ایده بپردازند و به افکار خود شکلی تازه دهند. بهتر است که به مسئله نوآوری از این بعد نگاه کنیم و مروری هم بر تأثیر اینترنت بر مغز کاربران داشته باشیم. آیا کاربرها از این زندگی پرمشغله و تبادل بیوقفه اطلاعات به تنگ آمدهاند؟ آیا این سبک زندگی و فاصله گرفتن از دنیای آرام و بی مشغله و عمیق کتابخوانی باعث میشود افکارشان به آن اندازه که باید، عمق داشته باشد؟ با اینکه مطالعه کردن مزایای خاص خودش را دارد، بااینحال به نظر میرسد رمز موفقیت افراد در نوآوریهای اجتماعی-علمی و فنّاوری، برقراری ارتباط با سایرین باشد. اینکه بتوانیم تبادل ایده کنیم و ایدههای خودمان را بسط و گسترش دهیم و به راهحلهای جدید در عصر کنونی در مدیریت شهرها برسیم. به نظر میرسد موتور نوآوری و خلاقیت در طول 600 تا 700 سال گذشته با همین محرک فعالیت کرده باشد. اینیک واقعیت است که امروزه، نسبت به چند دهه قبل ذهنهای شلوغتری داریم. نکته اعجابانگیز این است که در طول 15 سال اخیر تعداد راههای ارتباطی ما خیلی بیشتر شده و این روزها میتوانیم از مسیرهای مختلف با اطرافیانمان تعامل کنیم. شاید قطعه مفقوده پازل ما همین باشد! و اینکه بتوانیم از اطلاعات بقیه استفاده کنیم و آنها را با چیزی که در ذهن داریم به بهترین نحو ممکن ترکیب کنیم تا اینکه ایدههای ما رشد کنند و درس اصلی همین است. به خاطر داشته باشید ذهنهایی که به هم متصل میشوند شانس بیشتری برای رشد دارند.
سوالات
- نوآوری را چگونه تعریف می کنید؟
- انواع مختلف نوآوری چیست؟
- چگونه فرصت های نوآوری را پیدا می کنم؟
- کدام مشتری ها را باید هدف قرار دهم؟
- دنبال چه چیزی بگردم؟
- چگونه باید نگاه کنم؟ با تحقیقات عمیق مردم نگاری شروع کنید. از گروه های متمرکز اجتناب کنید!
- چگونه می توانم به یک ایده برسم؟
- نوآوری مختل کننده چیست؟
- بهترین راه برای برهم زدن بازار چیست؟
- “خوب بودن” به چه معناست؟
- مدل تجاری چیست (و چگونه می توانم یک مدل جدید ایجاد کنم)؟
- چگونه می توان فهمید که ایده من خوب است
- چگونه می توانم درباره ایده خود بیشتر بدانم؟
- چگونه می توانم افراد دیگر را پشت ایده خود قرار دهم؟
- مقیاس گذاری برای کسب و کارهای جدید چقدر طول می کشد؟
- چرا نوآوری اینقدر مهم است؟
- چرا نوآوری اینقدر سخت است؟
- چگونه نوآوری را در سازمان خود تشویق کنم؟
- “صدای مکیدن هسته” چیست؟
- “فضای امن” نوآوری چیست؟
- چگونه باید تیم های نوآوری را تشکیل و مدیریت کنم؟
- چه چیزی در یک استراتژی نوآوری خوب وجود دارد؟
- بهترین روش برای مدیریت نمونه کارها نوآوری چیست؟
- حرص محتاطانه یعنی چه؟
- چگونه می توانم شخصاً مبتکر بهتری شوم؟
- چگونه می توانم منابع بیشتری برای نوآوری پیدا کنم؟
- چگونه می توانم ایده های خوب را با سرعت بیشتری به مشاغل خوب تبدیل کنم؟
- آیا کسی توانایی نوآوری در مقیاس را ایجاد کرده است؟
- امروزه در سازمان خود چگونه نوآوری انجام می دهید؟
- از چه فرایند و ابزاری استفاده می کنید (فراتر از طوفان مغزی روی صفحه سفید)؟
- چگونه اطمینان حاصل می کنید که ایده های جدید امیدوار کننده زودهنگام ساقط نمی شوند؟
- چگونه اطمینان حاصل می کنید که چندین دیدگاه در تلاش برای نوآوری شنیده می شود؟
- چگونه تیم های متقابل را برای هدایت نوآوری تشکیل می دهید؟
- رهبران شما برای نوآوری بیشتر به چه توانایی هایی نیاز دارند؟
- چگونه این قابلیت های نوآوری را ایجاد می کنید؟
- چگونه اطمینان حاصل می کنید که ایده های جدید از “شکاف نوآوری” عبور کرده و در واقع چراغ روز را می بینند؟
- چگونه اطمینان حاصل می کنید که ایده های جدید به عنوان “ایده های تیم پروژه” برچسب گذاری نشوند و در نتیجه توسط سازمان گسترده تری رد شوند؟
- چگونه ظرفیت خلاقیت سازمان گسترده تر را در فرآیند نوآوری جذب می کنید؟
- چگونه پیشرفت را در ایده های جدید اندازه گیری می کنید؟
- چگونه واقعاً نیازهای نهفته در سطح پوست را زیر پوست مشتریان خود قرار می دهید؟
- وقتی صحبت از مشتری شما می شود ، “ناشناخته های شناخته شده” و “مجهولات ناشناخته” چیست؟
هیچ راننده عاقلی اجازه نمیدهد یکی از مسافرینش بهجای او فرمان اتومبیل را به دست گیرد و او را هر جا دلش خواست ببرد. بااینحال، ما هر بار که کنترل (بازیچه دست دیگران) میشویم یا تحتفشار قرار میگیریم این اتفاق روی میدهد. شخصی با توسل به خشونت یا نیرنگ ما را وادار میکند آنطور که او میخواهد یا زندگی میکند یا دوست دارد عمل کنیم. کنترلکننده با استفاده از روشهای فلجکننده و گمراهکننده از واکنش ما جلوگیری میکند و سهم کموبیش مهمی از زندگی ما را به تاراج میبرد.
روزی که شاد و سرحال و آسودهخاطر هستیم و روزی که آشفته، نگران یا بی انرژی هستیم، میتوانیم تسلیم این تصور شویم که زندگی همین است. همچنین میتوانیم از سرنوشتمان شکایت کنیم یا برای خود دل بسوزانیم یا نگران و تنها در گوشهای در خود فرو برویم؛ اما این کار آن چیزی را که ما را دلنگران و دچار دردسر کرده تغییر نمیدهد.
تجربه لحظات سرخوردگی، مثلاً هنگامیکه بیشازحد کار داریم یا بالعکس وقتی از محروم شدن از کارمان میترسیم، طبیعی است. همچنین کاهش اطمینان و شک کردن هنگامیکه دچار شکست یا گرفتاری یا مریضی میشویم، یا هنگام مواجه با وضعیتی که به نظر برخورد به بنبست میرسد، بجاست؛ اما اغلب اوقات این عوارض نتیجه مستقیم کنترل شدن از جانب کنترلکننده است.
همه ما با کنترلکنندهها گرفتار یک حادثه تاریخی شدهایم. ابتدا توسط پدران و مادران خود کنترل شدیم. آنها جلوی خلاقیت، ایدهپردازی و رؤیاهای ما را گرفتند و خواستند که طبق خواسته آنها رفتار کنیم. ما را مجبور کردند که رفتار آنها و رفتار اطرافیان را تقلید کنیم. ما را وادار به منطق کردند و با حقهای بنام منطق و دلایل عقلی ایدهپردازی ما را سرکوب کردند اما این تنها به پدران و مادران ما ختم نمیشود. وقتی به گذشته برمیگردیم و روزهای گذشته را در نظر میآوریم که مدرسه یا دانشگاه میرفتیم به یاد معلمها و اساتید خودمان میافتیم. معلمهای ما که اوقات بیشماری را صرف میکردند تا به ما نشان دهند چطور موضوعات را حفظ کنیم و به آنان پس بدهیم. ما سالیان سال یاد گرفتم که فلان پادشاه چند زن داشت، اسم آنها چه بود و چه بلایی بر سر تکتک آنها آمد. بعد هم این مطالب را امتحان میدادیم. همچنین در دانشگاه نیز همین حفظیات به طرقی دیگری ارائه میشدند.
به یاد میآوریم که اساتید ما در دانشگاه مدت زیادی وقت صرف میکردند تا به ما نشان دهند که چگونه انتقاد کنیم. هرگز به خاطر نمیآوریم که معلمها و اساتید ما وقت خود را صرف آموزش رویکردها و روشهای خلق ایده کرده باشند، با اینحال احتمال دارد که به ما گفته باشند پیشرفت بشری در هر زمینهای از یک ایده شروعشده است.
اما کنترل شدن از جانب دیگران مشیت الهی نیست. هیچکس مجبور نیست تمام زندگی خود را به گوش دادن به حرف دیگران و زیر بار اراده آنها رفتن بگذراند. امکان اینکه عوض شویم و بدون واکنش نشان دادن، دیگر اجازه چنین کاری را ندهیم وجود دارد.
با اینوجود نگران نباشید. چون ما حاوی یک خبر خوب برای شما هستیم و آن این است که: هنوز دیر نشده است. میتوانید راههای ایدهپردازی را یاد گرفته و به دوران شکوفایی و خلاقیت و ایدهپردازی خود برگردید.
اولین نکته و شاید مهمترین نکتهای که درراه کسب ایدهها باید با شما در میان بگذاریم این است که دنیای واقعی را باور نداشته باشید. شاید از گفته من تعجب کنید ولی همیشه وقتی در مورد یک ایده تازه مانند هوش پیروزی با دیگران صحبت میکنید این جمله را میشنوید “این ایده در دنیای واقعی کاربرد ندارد و نباید دنبالش بروید و انجام بدهید”. این دنیای واقعی مانند یک مکان ناامیدکننده برای زندگی است. مکانی است که همیشه در آن ایدههای جدید، رویکردهای ناآشنا و مفاهیم بیگانه از دست میروند. در این مکانها تنها چیزهایی برنده هستند که افراد قبلاً آنها را میدانستند و انجام میدادند، حتی اگر آنها چیزهای ناقص و ناکارآمد بوده است. اگر در پوسته این دنیا خراشی ایجاد کنید، میبینید که زندگی ساکنین دنیای واقعی مملو از بدبینی و ناامیدی است. آنها انتظار دارند مفاهیم تازه شکست بخورند. آنها میپندارند جامعه قابل تغییر است یا آمادگی آن را ندارد. از آن بدتر این است که میخواهند که دیگران نیز مثل خودشان فکر کنند. آنها میخواهند که مغز خود را در حالت خودکار قرار دهند. اگر ایدهپرداز، امیدوار و جاهطلب هستید آنها سعی میکنند که شما را متقاعد کنند که ایدههای شما غیرممکن است. میگویند که شما در حال هدر دادن وقتتان هستید. آنها را هرگز باور نکنید. شاید این دنیا برای آنها واقعی باشد، ولی به این معنی نیست که شما هم باید در دنیای آنها زندگی کنید.
یادتان باشد که دنیای واقعی یک مکان نیست. یک بهانه است. یک توجیه است برای اینکه هیچ تلاشی نکنید. پس باید از آن اجتناب کنید.
چیزی که درباره این دوره مهم است دقیقا «کاربردی» بودن آن است. به این معنا که ما نمی خواهیم با بحث های تئوریک و تعریفی و کلی، وقت کارگاه را بگیریم، برعکس، هدف ما این است که مهم ترین و متمایزترین تکنیک ها و مهارت هایی که شما برای بازاریابی و تولید محتوا موثر نیاز دارید در اختیارتان قرار دهیم. به همین دلیل، دوره های گروه مشاورین هوش پیروزی، همگی دارای یک دستورالعمل کاربردی و اجرایی هستند که برای شما طراحی شده تا دقیقا بدانید از چه نقطه ای باید شروع کنید و چطور پیش بروید و در نهایت به کجا برسید.
پیش از شرکت در این دوره، نیازی به دانش اولیه نیست و تمامی مباحث از صفر تا صد آموزش داده خواهد شد.
دوره ها به دو صورت آنلاین و حضوری برگزار می شود. البته این دوره برای شرکت ها و ارگان های دولتی و خصوصی به صورت حضوری در محل شرکت یا سازمان برگزار خواهد شد.
شرکتکنندگان در این دوره میتوانند تمامی این اطلاعات را در خاطر بسپارند ولی بهتر است یادداشت برداری و مرور مطالب حداکثر تا یکماه انجام شود.
در این دوره فرض اولیه بر آن است که مخاطبان چیزی از بازاریابی و تولید محتوا نمی دانند. پس سطح دوره از مباحث مقدماتی تا پیشرفته است.
چه مدیر بازاریابی محتوایی یکی از شرکت های بزرگ باشید و چه مالک کوچکترین کسب و کار، این دوره کاربردی برای آن دسته از افرادی است که می خواهند کسب و کار خود را رشد دهند. اندازه کسب و کار مهم نیست. هر عنوان و نقشی که دارید اگر بخشی از فرایند بازاریابی برای تولید درآمد است این دوره مناسب شماست.
دریافت مشاوره رایگان از متخصصین گروه مشاورین هوش پیروزی تا پایان عمر، دریافت گواهی مورد تایید وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، فایل الکترونیکی و محتوای صوتی دوره بخشی از خدماتی است که شما علاوه بر شرکت در این دوره خواهید داشت.